نجل المرجع السيد الحكيم (مد ظله) يشارك المؤمنين في مدينة النعمانية احتفاليتهم بمناسبة عيد الله الاكبر عيد الغدير الأغر

نجل المرجع السيد الحكيم (مد ظله) يشارك المؤمنين في مدينة النعمانية احتفاليتهم بمناسبة عيد الله الاكبر عيد الغدير الأغر
۱۴۰۰/۰۵/۰۸


شارك نجل المرجع الديني الكبير السيد محمد سعيد الحكيم (مد< ظله) سماحة العلامة السيد عزالدين الحكيم، اهالي قضاء النعمانية في محافظة الكوت احتفالهم بمناسبة عيد الله الأكبر عيد الغدير الأغر، والقى سماحته (دام عزه) كلمة في المناسبة، التي حضرها جمع غفير من المؤمنين، مبينا فيها أهمية الارتباط بأهل البيت (عليهم السلام) ودور ذلك في نجاة الإنسان في الدنيا والآخرة، وان الارتباط بهم هو الطريق الذي ارتضاه الله تعالى لعباده دون غيره من الطرق.
وفي ختام الاحتفالية ودع سماحته والوفد المرافق له بالاعتزاز والشكر والتقدير لهذه الزيارة والمشاركة المباركة.

كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

دختريست كه اعتقاد دارد كه اجازه گرفتن از پدر لازم نيست و او بحدّ بلوغ رسيده و رشد هم دارد و سنّ او بيش از بيست و پنج سال است مثلا و به خودش عقد خواند آيا عقدش صحيح است و يا اينكه عقدش باطل است و زناكار محسوب مى شود و اگر بداند پدر بعد از اين كه اينطور شده است اجازه نمى دهد؟

اگر بداند كه بدست آوردن اذن پدر از نظر شرعى لازم است و مراجعه نكند زناكار مى شود، ولى اگر نداند مقاربت او وطى شبهه مى شود زيرا كه عقد او بهر تقدير باطل است، بلى اگر پدر اجازه دهد عقد صحيح مى شود و سزاوار است كه ولىّ مصلحت دختر را رعايت نمايد ولو اينكه با عقد مذكور در محذور قرار گرفته باشد.

اگر زنى را عقد غير دائمى نمود و نزديكى كرد و پس از تمام شدن مدّت مقّرر دوباره بر آن عقد خواند و پيش از نزديكى مدتش را بخشيد، آيا جايز است كه شخص ديگرى پيش از تمام شدن عدّه اش از شوهر اوّل او را ازدواج غير دائمى نمايد، و اين به جهت عقد دوّم مى باشد كه در آن نزديكى نشده است، و دوّمى زن نزديكى نشده (غير مدخول بها) را ازدواج نموده است، همانطورى كه از بعضى فتوى در اين خصوص نقل شده است، و اتفاقات بسيارى به جهت اعتماد به اين فتوى در اين خصوص شده است، به طورى كه زن در يك شب با چند مرد ازدواج مى نمايد و هر يك از مردها دوبار عقد مى خوانند يك مرتبه نزديكى مى كنند دفعه آخرى نزديكى نمى كنند و مدت را مى بخشند و مردهاى ديگر هم همين طور مى كنند حكم اين را بيان فرمائيد.

انّا لله انّااليه راجعون، در واجب نبودن عدّه در صورت بذل مدّت پيش از نزديكى نمودن اشكالى نيست، ولى اين با وجوب عدّه نگه داشتن به عقد اولى كه دخول شده است منافات ندارد، به درستى كه عدّه ساقط مى شود در حقّ خود شوهر و در حق ديگرى ساقط نمى شود، پس چگونه بر ديگرى جايز مى شود كه تزويج كند او را بعد از بخشيدن مدت عده اى كه دخول نشده است پيش از آنكه عدّه اى عقدى كه در آن نزديكى شده است تمام گردد و سزاوار است كه روايت معتبره مفضل بن عمر را در (وسائل الشيعة حديث 5 ب 23 از ابواب متعه) ملاحظه نمود تا اينكه قباحت آنچه واقع شده است معلوم گردد.

حكم شخصى كه كتابهائى را كه مى ترسد در آينده دسترسى نداشته باشد مى خرد و آن را در سال خريدش نمى خواند و سر سالش مى رسد چيست؟

بر آن خمس واجب مى شود مگر اينكه آن را بخواند خواندنى كه از آن به نحو مناسب منفعت ببرد و در عرف آن را از مايحتاج مكلّف در سالش بشمارند.

اينجا شخصى هست كه به من مبلغى از مال پيش از سه سال داده است تا اينكه در خريد و فروش انجام وظيفه نمايم و توافق كرديم كه سود را ميان خودمان تقسيم نمائيم و به اندازه سود هر يك هم توافق نموديم، در سال اول هنگام حساب كردنم سودها را آشكار شد كه من قسمتى از سودم را خرج كرده ام اما باقيمانده سود به سرمايه اى كه جنس بود به صورت جنس اضافه نمودم و سود خودم و سود آن را به نقد تبديل نكردم زيرا كه آن شخص در عراق نمى باشد و از من سهم خودش را نخواسته است و لذا صلاح ديدم كه آن را با جنس بودن كه بهتر مى توان نگه داشت و با اميد افزايش قيمت جنس به جنس مبدل كردم و سال آينده هم جريان تكرار شد، اما در اين سال زيان بيشترى نصيب ما شد، و لذا از حضرتعالى سؤال مى كنيم آيا سهم آن از سودهايى كه آماده شده بود كه بهره گيرى براى دومين بار شود بر ذمّه من دين است همانطورى كه در نوبت اول دين بود و يا زيان به نظر اعتبار حساب مى شود: يعنى آيا زيان به سهم آن به سودهاى سالهاى گذشته اش هم حساب مى شود؟

اگر اضافه كردن سودها به سرمايه با اجازه خاص آن باشد و يا اينكه از اول كار بطور عمومى به شما حق داده و واگذار كرده است آن وقت سودها را شما مديون نمى باشيد بلكه به آن سودها زيان مى رسد و حساب مى شود، و همچنين است اگر جنسى كه سود در آن بوده به حال خود بماند و به نقد تبديل نشود و اما اگر آن جنس تبديل به نقد شود و دوباره جنس ديگرى خريده شود و از طرف آن اذنى نباشد و بطور عموم اختيار به تو واگذار نشده باشد كه سودها را به سرمايه اضافى كنى آن وقت سودها در عهده تو دين ( وام ) مى باشد و به آن زيان وارد نمى شود، خداوند توفيقش را هميشه شامل حال تو گرداند و امورات ترا مبارك نمايد.