كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

زمان حق نگهدارى مادر چه اندازه است و كى به پدر منتقّل مى شود؟

مادر سزاوارتر است (ذى حق است) پسر و دخترش را مادامى كه شير مى خورند نگهدارى كند پس وقتى كه از شير باز شد پدر سزاوارتر به نگهدارى آنها مى باشد لكن اين به آن معنا نيست كه هر يك از آنها در زمان نگهداريشان كودك را حبس نمايد و از ديدار آن ديگرى مانع شود، بلكه براى پدر اين حق هست كه در دوران شير خوارگى فرزندش علاوه از مادرش بر او نظارت داشته باشد، و براى مرد هم لازم است پس از باز شدن از شير ديدار و مواصلت در ميان فرزند و مادر را مانع نشود تا فرزند از مهر مادرى برخوردار باشد، بدان سان كه مصلحت فرزند تقاضا مى نمايد و مطابق آنكه يك پدر مسئول به رعايت صلاح فرزندش تشخيص مى دهد تا اينكه به مقتضاى ولايتش عمل كرده باشد و فرزند چيزى كه ملك پدر و يا مادر باشد نيست كه مطابق دلخواه خودش با آن رفتار نمايد.

در خصوص بعضى از كارمندان دولتى كه در ادارات مرد و زن باهم در يك محل كار مى كنند و آنها با همديگر صحبت مى كنند و يا هم غذا مى خورند و يا همانند اينها را با همديگر مى نمايند حكمشان چيست و حدود اين اختلاط چيست؟ در صورتى كه آنها در يك رشته و در يك محل كار مى نمايند؟

1 ـ براى زن باز گذاشتن رو و كف دستها بشرط اينكه بغير از سرمه و انگشتر و دستبند به طورى كه از قديم متعارف است زينت ننمايد جايز است، و زينت كردن به غير از اينها حرام است همانطورى كه كشف كردن زيادى از رو و كف دستها حتّى پاها جايز نيست و احتياط وجوبى اينست كه پاها را هم بپوشاند. 2 ـ بر مرد حرام است كه به زن نامحرم با ريبه و با قصد لذت بردن نگاه كند همانطورى كه بنا بر احتياط وجوبى براى زن هم حرام است با چشم پر به مرد نگاه نمايد و بايستى با دقت و تأمل به نامحرم نگاه ننمايد. 3 ـ بر هر يك از آنها حرام است يكديگر را مسّ نمايند گرچه با دست دادن و روبوسى باشد و اگر چه اين تماسّ بدون ريبه بوده باشد و به جهت احترام خالصانه باشد. 4 ـ لازم است بر آنها كه از خلوت نمودن پرهيز نمايند گرچه با باز گذاشتن درب منزل باشد، و هم چنين از بيشتر صحبت كردن كه گاهى به فساد مى كشد و از افتادن به شر و فساد جدّاً پرهيز نمايند، و بخدا پناه ببرند از شر شيطان ملعون.

در اينجا بعضى از افرادى كه شرعى بودن متعه را انكار مى كنند، مى گويند اگر آن جايز بوده باشد پس چرا مردمان شريف از آن پرهيز مى كنند و به آن عمل نمى كنند؟

هركسى كه مى گويد اشراف از آن پرهيز مى كردند در اوّل تشريع (شرعى بودن آن) متوجه نيستند كه تاريخ تأكيد دارد كه جماعتى اقدام به آن نمودند، و هم چنين اى بسا نكردن بعضى از مردم به جهت نبود احتياجشان به آن باشد، و اى بسا سبب دورى گزيدن آنها اثر گذاشتن عرف غلط و تقليد كور و كورانه بر آنها باشد، و يا حرام كردن حاكم و سلطان وقت آنها را از اين عمل بازداشته است، به هر حال بر آنچه از نظر شرعى ثابت شده است با اينگونه اعتراضات پوچ رد كردن معنى ندارد زيرا كه شريعت از اشراف مردم و يا از ديگران اخذ نشده است بلكه از مصدرهاى صميمى مانند قران كريم و احاديث پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)و اهل بيت او گرفته شده است، و گرنه اشراف در زمان ما خيلى سخت است بر آنها كه از طبقه پائين و آنكه شأن آن پائين تر از آنهاست ازدواج نمايند و باز هم بر آنها سخت است كه با زن شوهر مرده مخصوصاً زنى كه طلاق داده شده و سنّش بالا است ازدواج نمايند، و براى آنها سخت است كه زن و دخترى را كه پدر ندارد بدون رضايت بزرگان فاميلشان ازدواج نمايند و... از آن چيزهائى كه نمى توان بنا گذاشت بر اينكه چون مردم خوب نمى دانند پس حرام است خلاصه اينكه دورى نمودن مردم معيار حرمت نمى باشد.