كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

اگر ماه نزد حاكم شرعى ثابت شود آيا براى مكلف جايز است روزه اش را افطار نمايد اگر قانع شود بر ثبوت آن نزد حاكم شرعى و يا اينكه واجب است خودش جستجو كند و بدست آورد؟

اگر بداند كه حتماً در نزد حاكم شرعى ثابت شده است به طورى كه نزد او ماه ثابت نمى شود مگر اينكه ماه در واقع بوده باشد و يا بواسطه اى بينّه اى شرعى (شهادت دو شاهد عادل) ثابت شده باشد آنوقت جايز است كه بر ثابت شدن نزد او اعتماد كند.

راننده اى كه در كمال عقل و صحت بدن هست كه در حال رانندگى به سبب پيش آمدى ماشينش واژگون شد و بعضى از سوارشدگان ماشين وفات كردند ديه به عهده چه كسى خواهد بود، و اگر راننده هم با جمعى از سوار شدگان بميرد آيا خويشان وفات كنندگان مى توانند از خويشان راننده ديه بگيرند؟

اگر پيش آمد از ناحيه خود راننده نباشد آن وقت بر آن ديه نيست مثل اينكه ماشين ليز بخورد و يا به ماشين خرابى رخ دهد كه منجر به واژگون شدن گردد بدون اينكه سهل انگارى از طرف راننده بوده باشد، اما اگر خودش سبب واژگون شدن باشد آن وقت ديه به عهده راننده مى باشد مثل اينكه با سرعت زياده از حدّ راه برود يا از راهى كه خطرناك است و ماشين دچار حادثه مى شود رانندگى كند و سهل انگارى نمايد در اين موقع ديه بر عاقله است كه آن هم خويشان راننده از مردان مى باشند و آنها فرزندان او است اگر چه پايين تر باشند و پدر او است و آنهايى كه نزديك به آن مى باشند همانند اجداد و عموها و برادران و فرزندان عموها و برادران مى باشند.

در اين ايام عادت در خصوص ميانجيگرى ميان عشاير و ميان فاميلهايى كه با هم نزاع و كدورت دارند بر اين جارى شده است واسطه هايى براى حلّ اختلاف و نزاع كه اصطلاحاً به آن مشيه گويند قيام مى نمايند و عادت در خصوص حلّ اختلاف مطابق بعض طريقه هايى است كه واسطه ها بدان عمل مى كنند يعنى آن طريقه كه معمول است و مردم با رضايت خود آن را قبول نموده اند و بيشتر مواد اين طريقه ( سانية ) كه ميان عشاير مرسوم است برخلاف حكم شرعى مى باشد، همانطورى كه برخى از شركت كنندگان در ميانجيگرى نمى دانند كدامين كارى را كه لازم مى دانند آنها بكنند و كدامين كار را كه بايستى نكنند مطابق با شرع مقدس اسلام است يا نه؟ اگر امكان داشته باشد لطف فرموده بعض توجيهات و گفتنى هايى كه تناسب با اين مقام دارد بيان فرماييد، همانطورى كه از آن محضر تقاضامنديم كه به سؤالات ذيل به مختصر توضيح جواب فرماييد: 1 ـ آيا جايز است كه در ميانجيگرى شركت كند، در صورتى كه مى داند راه حلى كه مطرح مى شود از ناحيه طرفها با شرع مقدس مطابقت ندارد؟ ب ـ بيشتر اين اتفاق مى افتد كه مردى به ربودن زنى به اكراه و اجبار اقدام مى كند و آن زن گاهى باكره و گاهى شوهردار مى باشد، سپس با آن زنا مى كند و در اينجا حكم قضاوت عشايرى اينست كه زن ربوده شده را مى كشند آيا قتل آن جايز است؟

جايز نيست شركت كردن در ميانجيگرى كه مقدمه است براى قطع نزاع و اختلاف ميان طرفها در صورتى كه شركت كردن در آن بر پايه به كرسى نشاندن حكم غير شرعى باشد، كه خداوند متعال فرموده است: ( و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الكافرون ) و آنها كه به احكامى كه خداوند نازل كرده است حكم نمى كنند كافرند و خداوند تعالى فرموده است ( افحكم الجاهلية يبغون و من احسن من الله حكما لقوم يوقنون ) آيا آنها حكم جاهليت را از تو مى خواهند و چه كسى بهتر از خدا براى قومى كه اهل يقين هستند حكم مى كند، بلى اگر مقصود از ميانجيگرى شفاعت براى عفو و يا تخفيف دادن از آنكه شرعاً ديه در دست اوست باشد اين عيب ندارد كه شركت نمايد، و همچنين اگر غرض اين باشد كه واسطه براى اصلاح و سازش و خاموشى آتش فتنه باشد بدون اينكه چگونگى حلّ قضيّه را در نظر بگيرند و بدان آماده باشند و در آن شركت نمايند بلكه به خاطر ترغيب شارع اقدس بر اصلاح ميان دو طرف قدم به ميدان بگذارند اى بسا كه اين واجب باشد بر آن كسى كه مى تواند به اين امر به بهترين وجه قيام كند همانطورى كه اگر بترسد كه با ترك نمودن ميانجيگرى فتنه شدت يابد، و به دنبال شدت يافتن آن تبهكارى و خونريزى و هتك حرمتها ببار آيد باز هم شركت نمودن لازم مى شود. ب ـ كشتن زن نامبرده جايز نيست، و كمك كردن به قتل آن و ترغيب نمودن به آن حرام است، بلكه آن خودش ظلم شده است و از گناه برئ است اگر با اجبار باشد و خداوند متعال فرموده است ( و من يقتل مؤمناً متعمدا فجزائه جهنم خالداً فيها )( )و هر كس فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند جزاى او دوزخ است در حالى كه جاودانه در آن مى ماند. اما اگر مجبور نباشد اگر چه گنهكار است و براى آن حدّ است لكن از طرف عشيره و يا رئيس قبيله اجراء نمودن حدّ بر او حرام است.