زمينهاى مذكور در آنچه براى آن تعيين شده معين نمى گردد، مگر اينكه از آنها عموم مردم در همان لحاظى كه معين شده بهره بردارى نمايند، و مدّت معتنابهى به همين منوال سپرى شود، اما بهره بردارى آن از ناحيه اشخاص مخصوصى: پس اگر پيش از آنكه مردم از آنها استفاده كنند بوده باشد و آنجاها اراضى متروكه ( موات ) بوده اشكالى ندارد، ولى اگر پس از بهره بردارى مردم از آنجاها بوده باشد تصرف جايز نيست مگر اينكه ضرورت تقاضا كند، و يا اينكه مردم از تصرف در آنجا در آن جهتى كه براى آن معين شده است بى نياز باشند، و لازم است در هر دو صورت به حاكم شرعى رجوع نمايند
بلى بيرون رفتن از خانه شوهر اگر برطرف كردن ضرر از خودش به آن منحصر باشد جايز است، و نفقه اش بر شوهرش واجب است زيرا كه با بيرون رفتن ناشزه نمى شود و اگر از دادن نفقه خوددارى كرد و از او خواست كه به خانه برگردد بدون اينكه از ضرر نرساندن شوهرش خاطر جمع باشد در آنوقت جايز است كه به حاكم شرعى براى خواستن طلاقش مراجعه نمايد.
ظاهر اينست كه خلوت كردن با نامحرم مكروه است و حرام نيست، همانطورى كه باز هم ظاهر اينست كه به اين و همانند اين خلوت گفته نمى شود اگر بوسيله شيشه و همانند آن محل ديده شود.
براى سحر اثرى در دعا نمى باشد، و دعا گاهى كه به درجه اى اجابت نمى رسد بخاطر فراهم نشدن شرطهاى قبولى دعا است، و گاهى قبول نمى شود چون مصلحت در قبول شدن دعا نمى باشد، پس براى مؤمن لازم است كه دعا را بيشتر نمايد و شرايط قبول شدن دعا را فراهم كند، و سزاوار نيست كه به جهت تأخير افتادن قبولى دعايش دعا را ترك نمايد.