زيارت اربعين حسينى

2017/06/04 11562

كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

آيا حجّت بودن استصحاب از راه دليل عقلى است يا اخبار است؟

دليل بر معتبر بودن استصحاب همانا اخبار است و عمده اى آن دو تا صحيحه زراره است، و ما به تفصيل در جزء (5) از كتاب خودمان (المحكم فى الاصول) كه تازه چاپ شده بيان نموديم.

اميدواريم كه براى ما مصداق مجنون (ديوانه) را بيان فرمائيد زيرا كه برخى از ديوانه ها بعض چيزها را مى فهمند و بعضى را نمى فهمند، و يا اينكه روشنتر بگوئيم بعضى تصرفاتش موافق با كار صاحبان عقل است و برخى موافق نيست و آنكه براى بعضى از اهل علم پيش آمد مى كند اينست كه مرد ديوانه و يا زن ديوانه را كه حالات ذكر شده را دارند مى آورند، آيا ازدواج نمودن آنان صحيح است اگر مختصرى معناى ازدواج و مقصود از آن را بفهمند؟ و آيا ولايت پدر و يا پدر پدر كافى است و يا اينكه فقيه و يا وكيلش در امور حسبيّه هم بايستى اجازه دهند؟ و در صورتى كه پدر نداشته باشند از كدامين شخص وكالت گرفته مى شود، و اگر كمى مى فهمد كه اين عالم آمده است تا او را ازدواج نمايد آيا گرفتن وكالت از آنها با ياد دادن عالم و گفتن آنكه عالم مى گويد كفايت مى كند، و طبيعى هست كه عالم هم احراز نمى كند كه ديوانه معناى وكالت را دانست يا نه، و نسبت به دو تا ديوانه كه هيچ چيز را نمى فهمند چگونه عقد به آنها جارى مى شود؟

معيار در بار شدن احكام ديوانگى از آنها قصد كردن به آن طورى كه در نزد صاحبان عقل معتبر است محقق نمى شود، و اين امر نسبت به كارها متفاوت است، بلى لازم است كه درك كردن او چيزى را بايستى آنچه را كه صلاح او هست و يا صلاح او نيست را درك نمايد و بفهمد، پس اگر معناى ازدواج را مى فهمد ولى اختيار كردن او و يا اختيار نكردنش آن را وابسته بر ملاحظه مصلحتش به طورى كه صاحبان عقل مى نمايند نباشد آنوقت به عمل او اعتبارى نيست، بلكه لازم است به ولىّ او كه پدر و پدر پدرش مراجعه نمود اگر ديوانگى آن از دوران كودكيش باشد احتياط وجوبى اينست كه ولايت ميان حاكم شرعى و ولىّ عرفى آن كه در نسب به او نزديكتر است مشترك مى باشد، و در اين وقت اگر ولىّ درك كرد كه او احتياج به ازدواج دارد مى تواند خودش اجراء صيغه ازدواج بنمايد، و مى تواند به اجراء صيغه خود ديوانه و يا وكيل آن اگر چنانچه معناى انشاء ازدواج و وكيل كردن را مى داند كفايت كند.

معروف اينست كه پدر شير خورنده فرزندان صاحب شير را نمى تواند ازدواج نمايد،پس چنانچه مادر بزرگ به فرزند دخترش شير دهد حكم اين چنين است كه زن به شوهرش براى هميشه حرام مى شود، گاهى مى شود كه اين جريان اتفاق مى افتد آيا بر مكلّفها به طور واجب كفائى لازم است كه به آنها اين را خبر دهند؟

اگر آنها ندانند كه آيا رضاع محقق شده يا نه (جهل به موضوع باشد) خبر دادن لازم نيست، و اما اگر حكم را ندانند (جهل به حكم باشد) كه رضاع و شير خوردن مذكور زن را حرام مويّد مى نمايد، خبر دادن به آنكسى كه متصدى تبليغ احكام است از آنهائى كه با فقه آشنائى دارند از اهل علم و همانند آنها واجب است، و در واجب بودن به غير از آنها اشكال هست.