نجل المرجع السيد الحكيم يحاضر في ندوة تحضيرية للاحتفال بعيد الغدير الاغر في العاصمة بغداد.

نجل المرجع السيد الحكيم يحاضر في ندوة تحضيرية للاحتفال بعيد الغدير الاغر في العاصمة بغداد.
۱۴۰۰/۰۵/۰۳

شارك سماحة السيد عزالدين الحكيم (دامت بركاته) في الجلسات التي اقامها جمع من مبلغي بغداد تمهيدا لاحياء مراسيم عيد الله الاكبر عيد الغديرالأغر، داعيا سماحته الاخوة المبلغين من طلبة العلوم الدينية الى التكاتف و بذل الجهود لاحياء أمر أهل البيت (عليهم السلام)، و عدم الاقتصار على المناسبات الحزينة منها، كما اكد على ضرورة تجديد الخطاب التبليغي بما يواكب متطلبات الجيل الحالي، و ما يعانيه من تحديات و مشاكل، تعيق من نشأته في ظل تعاليم أهل بيت العصمة، و اختتم سماحته الحديث بنقل سلام و دعاء سماحة السيد المرجع (دام ظله الوارف) الى الاخوة المؤمنين.

كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

دختريست كه اعتقاد دارد كه اجازه گرفتن از پدر لازم نيست و او بحدّ بلوغ رسيده و رشد هم دارد و سنّ او بيش از بيست و پنج سال است مثلا و به خودش عقد خواند آيا عقدش صحيح است و يا اينكه عقدش باطل است و زناكار محسوب مى شود و اگر بداند پدر بعد از اين كه اينطور شده است اجازه نمى دهد؟

اگر بداند كه بدست آوردن اذن پدر از نظر شرعى لازم است و مراجعه نكند زناكار مى شود، ولى اگر نداند مقاربت او وطى شبهه مى شود زيرا كه عقد او بهر تقدير باطل است، بلى اگر پدر اجازه دهد عقد صحيح مى شود و سزاوار است كه ولىّ مصلحت دختر را رعايت نمايد ولو اينكه با عقد مذكور در محذور قرار گرفته باشد.

مردى كه مادرش و خواهرش و دختر خواهرش را در مكانهاى مرگ زا به آتش كشيد و شاهد جريان دو تا دختر كوچك بود كه سنّ اولى شش سال و نيم و سنّ دومى پنج سال و نيم بود آنها جريان را اين چنين تعريف كردند كه مرد اول مادرش را و پس از آن خواهرش را و در آخر دختر خواهرش را به آتش كشيد، ولى بدست آوردن اينكه كدامين آنها در اول روحش از بدن خارج شد نه بوسيله دكتر و نه از روى تحقيق ممكن نيست، و در اينجا غير از آن دو كودك شاهد ديگرى نيست كه ترتيب قتل را توضيح دهد و قاتل هم فرار كرده است: 1 ـ آيا دختر از مادرش كه اول آن به آتش كشيده شده ارث مى برد؟ 2 ـ و آيا دختر دختر آن هم از مادرش كه در مرحله دوم به آتش كشيده شده ارث مى برد؟

اول به آتش كشيده شدن در ارث اثر ندارد، بلكه معيار در ارث بردن جلوتر مردن است و آنكه بعد از آن مرده از آنكه جلوتر مرده ارث مى برد، و در صورت اشتباه و احتمال جلوتر بودن هر كدام از آنها و يا همزمان مردن آنها ديگر نمى توانند از يكديگر ارث ببرند، بلكه ميراث از آن وارث باقيمانده است، نه آنكه مشتبه است.

آيا آنكه در نزد مردم متعارف است همانند شرط شرعى مى باشد؟

اين سؤال خيلى روشن نيست. بلى در برقرار شدن شرط، بودن آن بطور متعارف در نزد خريدار و فروشنده در ضمن معامله قصد شده باشد كفايت مى كند و اين به جهت اين است كه ساختار نوع معامله در نزد مردم بر همان روال مى باشد.

پس اگر خبر دهنده در حرج واقع شود، و يا در صورت گفتن احتمال هست كه زن و شوهر نتوانند اين را تحمل كنند آنوقت تكليف شرعى چيست؟

اگر منظور از حرج سخت بودن رساندن مثل اين حكم است، آن عذر نيست و اگر منظور اينست كه خبر دهنده در فشارات و سختيهاى مهمّى قرار مى گيرد آن عذر است. و اگر مقصود از عدم تحمّل زن و شوهر اين باشد كه آنها به حكم شرعى تسليم نخواهند شد آن باعث نمى شود كه خبر ندادن به آنها خوب باشد، و اگر مراد از آن اين باشد كه آنها در فشار شديد روحى قرار خواهند گرفت كه به آنها صدمه و لطمه بسيارى خواهد رسيد در اين صورت خبر ندادن جايز مى شود.