السيد عز الدين الحكيم يَؤُمّ المصلين في صلاة العشاءين في مسجد الزهراء (عليها السلام) في قضاء الزبير، ويؤكد في كلمته بضرورة الاستفادة من موسم عاشوراء وزيارة الأربعين

السيد عز الدين الحكيم يَؤُمّ المصلين في صلاة العشاءين في مسجد الزهراء (عليها السلام) في قضاء الزبير، ويؤكد في كلمته بضرورة الاستفادة من موسم عاشوراء وزيارة الأربعين
۱۳۹۸/۰۷/۰۶


أَمَّ سماحة السيد عزالدين الحكيم، يوم امس الجمعة 27 من محرم الحرام 1441هـ، المصلين الجماعة في مسجد الزهراء (عليها السلام) في قضاء الزبير من محافظة البصرة لصلاتي العشاءين ضمن جولته التبليغية في المحافظة، وبعدها تحدث سماحته إلى المؤمنين عن ضرورة الاستفادة من موسم عاشوراء وزيارة الأربعين في تقوية العلاقة بين المؤمنين والحفاظ على توجيهات اهل البيت (عليهم السلام) في ما يخص أهمية إصلاح ذات البين والتواد والتآلف بين المؤمنين.
وكان في استقباله والوفد المرافق جمع من طلبة العلم وأهالي القضاء من المؤمنين الذين احتفوا اجمل احتفاء في استقبال الوفد وفي وداعه.

كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

اگر زنى را عقد غير دائمى نمود و نزديكى كرد و پس از تمام شدن مدّت مقّرر دوباره بر آن عقد خواند و پيش از نزديكى مدتش را بخشيد، آيا جايز است كه شخص ديگرى پيش از تمام شدن عدّه اش از شوهر اوّل او را ازدواج غير دائمى نمايد، و اين به جهت عقد دوّم مى باشد كه در آن نزديكى نشده است، و دوّمى زن نزديكى نشده (غير مدخول بها) را ازدواج نموده است، همانطورى كه از بعضى فتوى در اين خصوص نقل شده است، و اتفاقات بسيارى به جهت اعتماد به اين فتوى در اين خصوص شده است، به طورى كه زن در يك شب با چند مرد ازدواج مى نمايد و هر يك از مردها دوبار عقد مى خوانند يك مرتبه نزديكى مى كنند دفعه آخرى نزديكى نمى كنند و مدت را مى بخشند و مردهاى ديگر هم همين طور مى كنند حكم اين را بيان فرمائيد.

انّا لله انّااليه راجعون، در واجب نبودن عدّه در صورت بذل مدّت پيش از نزديكى نمودن اشكالى نيست، ولى اين با وجوب عدّه نگه داشتن به عقد اولى كه دخول شده است منافات ندارد، به درستى كه عدّه ساقط مى شود در حقّ خود شوهر و در حق ديگرى ساقط نمى شود، پس چگونه بر ديگرى جايز مى شود كه تزويج كند او را بعد از بخشيدن مدت عده اى كه دخول نشده است پيش از آنكه عدّه اى عقدى كه در آن نزديكى شده است تمام گردد و سزاوار است كه روايت معتبره مفضل بن عمر را در (وسائل الشيعة حديث 5 ب 23 از ابواب متعه) ملاحظه نمود تا اينكه قباحت آنچه واقع شده است معلوم گردد.

پدرم پيش از دو سال وفات كرد او را زنى و سه پسر و يك دختر بود كه من تنها دختر اويم و همه مان زنده هستيم لكن پدرم كه خدا رحمتش كند جلوتر از مردنش آن زمانى كه از سلامتى كامل برخوردار بود تمامى فاميلهايش ( عمو زادگانش ) را در خانه جمع كرد و برادرانم را هم حاضر در مجلس كرد و گفت كه: أملاك من همه اش در ميان سه پسرم تقسيم مى گردد بدون اينكه به دخترم و زنم سهمى در املاك باشد، و بعد گفته اش را بدين سان جبران كرد كه هر كدام از پسران مبلغ ده هزار دينار بدهيد، يكى از برادرانم گفت كه اين مبلغ كم است بلكه صد هزار دينار هر يك از ما به خواهرمان مى دهيم و مادرشان را فراموش كردند چونكه آن خيلى پير شده بود در جواب اين پدرم گفت اين هم مانده به انسانيّت شما، و من آنچه مى گفتند مى شنيدم، به آنها گفتم كه من نمى خواهم، و از تمامى حقوق خودم صرف نظر مى كنم و اين جملات را با اوقات تلخى و با حالت حزن و اندوه مى گفتم زيرا كه با عدالت رفتار نشده بود و فرمايش خدا را منظور نكرده بودند كه ( للذكر مثل حظّ الانثيين ) پسر را دو برابر دختر نصيب هست، زيرا كه اين در فاميل ما پيدا نمى شود، و پس از يك روز و يا دو روز پدر مرحومم از بى عدالتى در وصيت كردن پشيمان شد، و خواست رضايت مرا جلب نمايد پس گفت من براى تو مدرك رسمى درست مى كنم كه هر يك از آنها به حساب منافع ساليانه زراعت به تو مقررى مى دهند منفعت خواه دينار باشد و يا كمتر و يا بيشتر باشد، و تو خواه شوهر كرده باشى و يا نباشى، معلوم باشد كه من به او گفتم نمى خواهم او گفت آن را براى تو مى نويسم ان شاءالله تعالى و بحق تو ضامن مى شوم، و مخفى نماند كه املاك عبارت است: 1 ـ زمينهاى زراعى 50 ( دونم ) بيست و پنج هزار متر مربع 2 ـ بستانى كه خرما، انگور، سبزيجات گوناگون هست. 3 ـ دو تا ماشين يكى بزرگ و يكى تاكسى كه هر دو كار مى كنند. 4 ـ خانه اى در باغ و خانه اى در شهر با عرصه بزرگى كه نزد آن هست. 5 ـ اثاث و لوازم كاملى براى هر دو خانه كه برادران و مادرم در آنها نشيمن دارند. و پس از اين گفتار و پيش از آنكه چيزى بنويسد كه حق مرا تضمين كند مرگ او را دريافت من از محضر شما سؤال مى كنم و اميدوارم كه جواب بدهيد و مقصّر را نصيحت فرماييد آيا اين سخنها و اين اجتماع وصيت است كه عمل كردن به آن صحيح باشد؟ معلوم باشد كه او به نماز و روزه و حجّش وصيت نكرده است، و آيا ثلث آن كنار گذاشته مى شود در صورتى كه او ذمّه اش مشغول به عبادات است، و مدّت زيادى آن را اداء ننموده همانند نماز و روزه و حجّ، و احتمال هست كه خمس و زكوة هم در ذمّه اش باشد و معلوم باشد كه او مى گفت خمس و زكاتم را داده ام؟

حق ندارد پدرت و غير پدرت كه يكى از ورثه ها را كه مستحق ارث بردن هست از ارث بردن محروم كند، و دختر هم به نص قرآن كريم ( للذكر مثل حظّ الانثيين ) پسر دو برابر دختر نصيب دارد ارث مى برد.

آيا با گرفتن وام مالك آن وام مى شود؟ و اگر مالك آن وام باشد آيا براى آن گذاردن سر سال مستقل صحيح است؟

آرى با گرفتن وام مالك مى شود ولى چون وام از منفعتهائى كه خمس به آن تعلق مى گيرد نمى باشد و لذا محلّى براى سر سال معيّن كردن نيست، و اميد است كه با مراجعه به مسائل گذشته مسأله بطور كامل روشن شود.