بازدید حجة الاسلام والمسلمين سید عزالدین حکیم از موسسه خیریه الیتیم در استان میسان

بازدید حجة الاسلام والمسلمين سید عزالدین حکیم از موسسه خیریه الیتیم در استان میسان
۱۳۹۷/۱۲/۰۷

جناب حجة الاسلام والمسلمين سید عزالدین حکیم (دام عزه) از موسسه خیریه الیتیم در استان میسان بازدید به عمل آورد.

كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

اختلافى ميان من كه صاحب كار هستم با كارگرم كه نزد من بيش از يك ماه است كار مى كند بوجود آمده است و آن اختلاف اين است: كارگرم در هر هفته هفت هزار دينار مزد مى گرفت و مدّتى است كه وضع بازار تغيير يافته و خريد و فروش كم است خواستم كه كار را مدّتى تعطيل نمايم كارگرم گفت تكليف من چگونه خواهد شد گفتم وقتى كه دوباره كار را شروع كرديم آن وقت مزد هفتگى را كم خواهم نمود و نگفتم كه تو كارت را بطور هميشه تعطيل كن و او به حسابى كه خودش مى كرد كارش را ادامه داد كه مزد خواهد گرفت در صورتى كه در نظر من كار تعطيل شده است و در صورت شروع دوباره مزد آن را به مزد جديد پرداخت خواهم كرد، ولى پس از چهار روز به خانه من آمد و گفت مزد كارم را مى خواهم گفتم مزدت چقدر است گفت چهار هزار دينار مقابل چهار روز كارم مى باشد من گفتم تو براى من كار مى كنى در صورتى كه من دوباره كار را شروع نكرده ام به او هزار دينار نه به جهت مزدش بلكه به لحاظ مساعدت دادم ( آيا اين حساب مى شود به آن چهار هزار دينار چهار روزى كه من كار را دوباره شروع نكرده ام؟ ) و در صورتى كه حضرتعالى پرداخت اجرت را لازم بدانيد آيا جايز است كه من آن هزار دينار را عوض مزد چهار روز آن قرار دهم با علم به اينكه ما توافق كرده بوديم كه اجرت را كم نماييم ولى اندازه كم كردن را معين نكرده بوديم؟

اگر كارمند در طول اين مدت كارى انجام ندهد چيزى را مستحق نيست و اما اگر با اجازه تو كار كرده باشد اجرت مثل بكارش مى رسد در صورتى كه به مزد اوّلى نرسيده باشد، و اما اگر از مزدى كه در اول تعيين شده بود زيادتر باشد احتياط وجوبى اين است كه مصالحه نمايند.

وقتى كه دشمنى ميان دو قبيله شدت مى گيرد و به نزاع مى كشد، در نتيجه تعدادى از هر دو طرف كشته مى شود، و پس از آنكه معتمدين و صاحبان شأن و مقام دخالت مى كنند و آتش جنگ مسلّحانه را خاموش مى كنند، مطابق رسم عشايرى دو تا امر را انجام مى دهند: 1 ـ آنها دست بكار مى شوند كه ميان اين دو قبيله خويشاوندى سببى ايجاد نمايند و با ازدواج پسران و دختران اين قبيله با آن قبيله ميان آنها اصلاح نمايند، و قبيله ها به يكديگر ديه كشته شدگان را ندهند؟ 2 ـ و اصلاح كنندگان از كشته شدگان هر قبيله آمارگيرى مى نمايند و آن قبيله كه كشته شدگانش كمتر است بايستى ديه زيادى از كشته شدگان خودشان را به قبيله ديگر پرداخت نمايند، حكم شرعى در خصوص اين جريان چيست؟

1 ـ ايجاد خويشاوندى ميان دو قبيله بوسيله ازدواج در صورتى كه با رضايت دختر و ولىّ آن باشد عيب ندارد، اما اگر به صورت جبر بر هر دو طرف باشد حرام است و ازدواجشان باطل است. 2 ـ سازش نمودن بر ساقط كردن ديه بوسيله خويشاوند شدن و يا برابر گذاشتن كشته شدگان ديه را ساقط نمى كند، مگر اينكه با رضايت صاحبان كشته شدگان كه آنها هم ورثه هاى مقتول است باشد، و اگر در ميان ورثه ها صغير و يا مجنونى باشد رضايت آن هم فايده بخش نمى باشد.

قاعده اى (قبح عقاب بلابيان) كيفر نمودن بدون بيان كردن قبيح است، آيا با آن قاعده اى (وجوب دفع الضرر المتحمل) ضرر احتمالى را بايد دفع نمود معارضه مى نمايد؟

قاعده اى قبح عقاب بلا بيان وارد است بر قاعده اى وجوب دفع الضرر المتحمل و موضوع آن را از ميان برمى دارد زيرا كه موضوع قاعده دفع ضرر متحمل به هنگام شك در تكليف همانا عقاب است، پس با جريان قاعده اى قبح عقاب بدون بيان از عقاب انسان خاطر جمع مى شود، و ديگر موضوعى به قاعده اى دفع ضرر اهتمالى نمى ماند، همانطورى كه در جزء چهارم كتاب ياد شده است ذكر نموده ايم.

اگر صاحب مال به كاسبى مالى بدهد و بگويد كه در دو سهم آن تصرف كن و يك سوم آن امانت باشد در ذمّه، پس اگر دومى بعد از زمانى در آن يك سوم هم تصرف كند و آن را نزد شخصى وديعه بگذارد و آن شخص انكار نمايد آيا صاحب مال هم در خسارت شريك است؟

از سؤال چنان در مى آيد كه ثلث مال امانت است در دست آنى كه در اول تحويل گرفته است و اگر وديعه گذاشتن نزد شخص سوم خيانت در امانت باشد و يا مخالف شرط مالك باشد واجب است كه از عهده آن بر آيد ولى اگر تفريط نباشد و در آن با مالك مخالفت نكند، ضامن نمى باشد.