گوهر تابان

نگرشى كوتاه

 

 

بر زندگى آيت الله العظمي

 

سيد محمد سعيد حكيم (دام ظله)

 

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

يكى از مهمترين ره آورد مكتب انسان ساز اسلام ، ساختن وپرورش دادن انسان است . انسانى كه بار امانت ورسالت الهى را در عمق جان وروح كه بار امانت ورسالت الهى را در عمق جان وروح وروان خويش بارور ساخته وجان خود را در راه بسط گسترش آن نثار وايثار مى كند وزيباترين و زيبنده ترين جلوه گاه اين هنر واثر پس از بعثت نبى مكرّم (صلى الله عليه وآله وسلم) پرورش يا فتگان مكتب رسالت ونبوت ، امامان معصوم (عليهم السلام) بوده اند . كه در صحنه اجتماعى ومردمى در طول تاريخ حضور عينى ونقشى جاودانه داشته و دارند كه نه تنها در صحنه جهاد واجتهاد بلكه در صحنه هاى اخلاق ومنش وروش وگفتار وكردار خويش آيات الهى را تجسم عينى بخشيدند وبراى جامعهِ بشريت ـ در گذر زمان ـ تفسير كردند وجويبارهايى از كوهسار انديشه وخرد وسر چشمه هاى گوارايى از معرفت و معنويت وحقيقت از زلال روح وروانشان براى هميشه تاريخ وهمه بشريت جارى ساختند و از محضر روح پرور وخرد نواز آنان معارف الهى وعلوم اسلامى وانديشه هاى انسانى چون نسيم سحرى واشراق نور خورشيد وباران دانش بهارى بر كوير عطشناك انسان وانسانيت جارى گشت وانسانهاى خفته رابيدار و روحهاى سرگشته وسرگردان را پناهگاه وجسم وجان آدميان را باشور ايمان وعشق وشوريدگى وبه آب تقوى وپتك رياضت صيقل بخشيدند. بگونه اى كه كوثر گوارائى از كوهسار آدميان جوشيد وگلبوته هاى مهر وعطوفت وادميّت روئيد وانگاه كه انسان مظهرى از اسماء الهى گرديد خداوند بر اين شاهكار خلقت خويش با آن شور عارفانه وايمان خالصانه وبه جلوه جلال درون وكمال برونِ گل سر سبد افرينش ، افرين فرمود: ((فَتَبَارَكَ اللَّهُ احْسَنُ الْخَالِقِينَ)) (1) .

 

پس از غيبت كبرى وگمگشتگى انسان سر گردانى از آنان، امامان معصوم (عليه السلام) بار امانت رسالت وهدايت انسان را بردوش عالمان و انديشمندان ووارثان علم ومعرفت وايمان وپرچمداران جهاد واجتهاد زمان نهادند زيرا كه فقيهان وارثان رسالت انبياء از آدم تا خاتم (عليهم السلام) هستند (2). واز پيامبران الهى سنگين امانت را بردوش كشيدند و از گفتار وكردار امامان معصوم (عليه السلام) مشعل فروزان فقاهت ومعرفت وهدايت بشريت را در دست گرفتند. زيرا امين حضرت حق در حلال وحرام ـ وامر ونهى ـ او هستند (3) واين سر اغاز راهى بود كه عالمان وارسته، كه از خُلق بد وراسته اند وبخدا پيوسته اند پرچمداران اين جهد وجهاد واجتهاد گشتند.

 

 

 

نقش فقه وفقيهان در گذرزمان:

 

فقه، يعنى هنر خوب فهميدن دين وآئين (4). امّا از ديدگاه مسلمانان صدر اسلام ، آگاهى از راه آخرت وشناخت طاعت وپرهيز از معصيت ومعرفت دقيق وعميق آفات جانها وروانها وتباهيهاى كردارها وبهتر فهميدن حقارت وپستيهاى دنيا وشور وشوق فزون رغبت ورزيدن بر نعمتهاى آن سراى جاودانه ، خوف وخشيت از محضر باريتعالى است (5). اگر درخت فقه در جانى پاك وپارسائى وراسته زاهدى بى باك بار دانش گرفت ميوه ومعرفت ويقين بار مى دهد وچرخ نيلوفرى را به زير گامهاى خويش در مى آورد وفقاهت چون با قداست وشجاعت در آميزد واز كوثر تقوا مايه گيرد وبا بصيرت آميخته شود سر چشمه هاى زلالى از دين وايمان در كوير روح وروان عطشناك انسان جارى مى سازد . اگر عبادت با بصيرت ، قداست با فقاهت وپارسائى وزهد با ژرف انديشى واجتهاد با جهاد با حضور عينى در صحنه هاى اجتماعى همراه گردد، جاودانه مردى بارمغان مى آورد وستاره اى مى درخشد كه ماه مجلس پارسايان وعارفان وزاهدان ووارستگان ومجاهدان واز جان گذشتگان خواهد شد. وجامعه ومردم را از حضيض ذلت به اوج عزت خواهد رساند ، عالمان عارف كه سير در افاق وانفس داتشه اند صورت وسيرت آنان گواه صادقى از شمايل پارسايان گشته است.

 

حوزه علميه نجف اشرف پايگاه استوار و دژ مستحكم تشّيع ـ كه قدمتى هزار ساله دارد ـ مهد انديشه وقلم وزادگاه عالمان راستين ، چنين انسانهاى فرهيخته وفرزانه اى را پرورانده است . حوزه اى كه كعبه علم وتقوا ومرغزار هميشه سر سبز فقه وفقهات گشته است اين همه رهين وجود ذيجود مظهر عشق واخلاص وبارگاه قدسيان وحريم فرشتگان حرم مطهر امير مؤمنان (عليه السلام) است . همو كه از كوهسار بلند وبالاى او چشمه هاى دانش وعرفان وجويبار هاى فضيلت وايمان وسيلاب عشق ومعرفت ريزان است ومرغ انديشه ها.

 

از بريدن ورسيدن به قله والايش گريزان است، فقيهان جرعه نوشان اين كوثر هميشه زلال وجارى ايمان او كشته اند، اين ديار پربار وسر شار از فضيلت ، استوانه هائى از فقه وفقهات وفرزانه هايى از جهاد واجتهاد وشهادت ونمونه هائى كم نظير از زهد ورياضت به جهان تشيع عرضه كرده است.

 

حضرت آيت الله العظمى سيد محمد سعيد طباطبائى حكيم (مد ظله) كه از نسل امام حسن مجتبى (عليه السلام) و از سلسله وسلاله قبيله فقيهان واز تبار اين عالمان وپرورش يافته مكتب اين فرهيختگان خدا ترس وخداجوى است . كه نگاهى گذرا به زندگى ايشان داريم.

 

 

 

ولادت ونسب وسلاله ايشان:

 

در فضاى مقدّس وپاك نجف اشرف و در كنار مرقد مطهّر مولاى متّقيان على (عليه السلام) ورز هشتم ماه ذى القعده سال 1354 هـ ق برابر با 1314 هـ ش در خانواده اى صميمى وسر شار از محبت واكنده از عطر مِهر ولايت از پدرى بزرگوار وبا كرامت ومادرى پاكدامن وبا نجابت فرزندى بدنيا امد كه شرافت اصالت او از دو كوثر جارى سيادت برخوردار بود پدرش حضرت آيت الله سيد محمد على طباطبائى حكيم (قدس سره) وما درش صبيّه بزرگ مرجع جهان تشيّع مرحوم حضرت آيت الله العظمى حاج سيد محسن حكيم (قدس سره) مى باشد . اولين نواده اين مرجع بزرگ جهان تشيع وگرانمايه در اين خاندان چشم به جهان هستى گشود و در دامن اين خاندان پرآوازه وخوشنام وبا فضيلت و در ميان اين وارثان پاكى واصالت ونجابت ما لا مال از عشق به امامت رشد كرد و از محضر پدرى گرامى وارجمند ومادرى با تقوا وپاكدامن ـ كه وارث اخلاق ومكارم نياكان خويش بودند ـ بهره ها برد و از همان آغاز خرد سالى در پيشانيش آثار هوش وذكاوت نقش بسته بود و ادب در گفتار ومتانتى در كردارش اشكار گرديد (6).

 

 

 

فرازى از زندگى بزرگوار:

 

حضرت آيت الله العظمى آقاى سيد محمد على حكيم مد ظله الوارف.

 

حضرت آيت الله آقاى سيد محمد على حكيم (دام ظله) در سال 1329 هـ .ق. در نجف اشرف متولد شد. او دانشمندى با جلالت ومجتهدى بزرگ ، واز استادهاى بحث خارج فقه واصول، و از امامان جماعات در نجف أشرف است.

 

معظم له بسيار متواضع وبافتوّت وبر نفس خود مسلط ، در كارهايش جدّى ، مورد اعتماد طبقات مختلف مردم، عالم پرهيزكار، باصلاحيّت ، اسوه تقوا است بطورى كه در صفات پسنديده ورعايت ادب زبان زد خاص وعام است و در همه شئون زندگى اش هيچگونه ظاهر سازى و مجامله ورياء ندارد.

 

 

 

اساتيدش :

 

او از حوزه درس امام حكيم اعلى الله مقامه وآيت الله ميرزا سيد حسن بجنوردى (قدس سره) وآيت الله شيخ عبد الحسين حلّى (قدس سره) بهره فراوان برد و در دروس وبحثهاى اصول فقه آيت الله محقق شيخ محمد حسين اصفهانى نوّر الله مرقده حاضر مى شد.

 

 

پشتيبانى اش از حوزه علميه نجف اشرف:

 

باتربيت شاگردان برجسته اى كه در حوزه درسش حاضر مى شدند علاوه بر اين كه در پيشرفت جنبه علمى آنان سعى وگوشش فراوانى داشت، با اهتمام ورزى به تربيت دينى واخلاقى شان، كمك شايانى به حوزه علميه مباركه كرد.

 

در نظر نافذ و دقت صحيحش به اختراعات ورويدادها ودگرگونى ها وجريان هاى اجتماعى فوق العادگى داشت وبه تثبيت خط اهل بيت عصمت وطهارت (ع) اهتمام مى ورزيد و در نشر فرهنگ آنان نقش به سزائى داشت.

 

معظم له يكى از اركان مرجعيت مرحوم آيت الله العظمى سيد محسن حكيم? ، و يك بار در سال 135 هـ..ق. به نمايندگى از ايشان، همراه با مرحوم حجت الإسلام شيخ محمد رشتي (قدس سره) ، براى حل اختلاف ميان دو گروه از مردم پاكستان به آن كشور اعزام شدند.

 

 

مهارت ايشان در علوم روز:

 

ايشان در ميان علماى نجف به مهارت داشتن در علوم هيئت وهندسه ورياضيات مشهور است مرجع عظيم الشأن مرحوم آيت الله العظمى آقاى حكيم (قدس سره) به أو امر فرموده بودند كه مباحث فقهى ارث را بر اساس قواعد نوين رياضيات بازنويسى كنند. همچنين، ايشان جهت دقيق قبله را در حرم مطهر حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) . معين كرد.

 

 

 

فرزندانش:

 

1 ـ آقاى سيد محمد سعيد (كه بشرح حالش خواهيم پرداخت) .

 

2 ـ آقاى سيد محمد تقى .

 

3 ـ مرحوم آقاى سيد عبد الرزاق.

 

4 ـ مرحوم آقاى سيد محمد حسن.

 

5 ـ آقاى سيد محمد صالح.

 

 

 

تأليفات:

 

1 ـ رساله اى در خصوص قبله .

 

2 ـ رساله اى در خصوص درهم ودينار اسلامى.

 

3 ـ تطبيق مسائل ارث، بارياضيات نوين.

 

4 ـ بحثى در باره ساعت زوال (وقت ظهر).

 

5 ـ تقريرات درس اصول استادش مرحوم آقاى شيخ محمد حسين اصفهانى (قدس سره) . 6 ـ تقريرات درس فقه امام حكيم اعلى الله مقامه.

 

7 ـ تعليقه بر كفايه الأصول.

 

8 ـ حاشيه فرائد الاصول (رسائل).

 

 

 

اساتيد بزرگوار ايشان:

 

حضرت آيت الله العظمى حاج سيد محمد سعيد الحكيم (مدّ ظلّه) چون به سن 10سالگى رسيد پدر فرزانه ايشان چون به فراست وكياست وشور شعور بالاى فرزند خويش نظر كرد . عليرغم اشتغالات علمى وتدريس سطوح عاليه وحوزه اى و پاسخگوئى به مراجعا ت مردم وبرآوردن نيازهاى آنان ، خود، عهده دار تربيت فرزند خويش گشت به درس وتدريس وتعليم تربيت او پرداخت تا آخرين مراحل سطوح عاليه حوزه اى همراه وهمدم او بود. ايشان با نبوغ سرشار وذهن فعّال وشور وشوق فراوان با فرزانگى وچالاكى در مدتّى كوتاه بسرعت اين مراحل را پشت سر گذشت و هنوز جوانى بيش نبود كه به حوزه درس خارج راه يافت و در حلقه خواص ومحفل ويژه انديشمندان وگفتگوهاى عالمان سخن هاى ناقدان وبحث ونظر فرهيختگان وراسته اى چون مرحوم حضرت آيت الله العظمى سيد محسن حكيم? ومرحوم حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ حسين حلّي (قدس سره) ومرحوم حضرت آيت الله العظمى خوئي (قدس سره) جاى گرفت. انس طولانى وديرين وخاطرات شيرين ايشان با آن آموزگاران وفكر وانديشه ومحفل علم وعالمان فراتر از شاگرد واستاد بود بلكه رابطه مريد ومراد بود وهميشه همراه وهمدم آنها بود و از حضور در محضر روح پرورخرد نواز آن اربابان معرفت هرگز ملول دل ازرده نگشت وهرگز ترديد به دل راه نداد وسر از پانشناخت وجرعه از كوثر وجودشان چون تشنه كامى در تب وتابِ سيراب نمودن جان وروان خويش بود بخت واقبال با او يار شد وبه دولت همنشينى همراهى همدمى با آنها بهره هاى فراوان برد و از دامن گستران خوان فقه وفقهات جان تشنه كامش را سيراب ساخت.

 

مرحوم حضرت آيت الله العظمى حكيم (قدس سره) كه شاهد فراست واستعداد بالا وفكر وانديشه والاى ايشان گرديد اميدها به او بست وگهگاه از آينده روشن وتابناك ايشان سخن ها گفت وبدان درجه از اعتماد اخلاقى ومعنوى واعتقاد علمى ايشان رسيد كه دست نوشته هاى مجموعه علمى وموسوعـه فقهى عميق ودقيـق ((مستمسك العروه الوثقى)) را به ايشان سپرد تا پس از بررسى و نقد و نظر در باره مباحث آنها به تنقيح وتصحيح آنها پرداخته وآنرا به چاپ برسانند . ايشان نيز ضمن بررسى ان مباحث فقهى ونكته سنجى و دقت دقيق خود گهگاهى با استاد ومريد خود نيز به بحث عالمانه ناقدانه مباحث مستمسك مى پرداخت . و از سوئى ديگر پيوند ورابطه ايشان با استاد ومراد خويش حضرت آيت الله العظمى حلّى (قدس سره) كه نمونه اى كم نظير در زهد وتقوا وفرزانه اى توانمند ومتبحّرى انديشمند در مسائل وپيچيدگيهاى علمى بود بساير طولانى بود وتا آخرين لحظه هاى عمر اين استاد بزرگوار ادامه داشت بگونه اى كه در ميان شاگردان دانش پژوهان خويش بيشتر از ايشان با افتخار وتكريم واجلال سخن مى گفت و از برجستگى هاى اخلاقى ومعنوى وعلمى ايشان هميشه ياد مى كرد.

 

 

 

حوزه تدريس ايشان:

 

معظم له از همان آغاز جوانى يعنى در سال 1388 هـ . ق. برابر 1346 هـ ش به تدريس بحث هاى عالى وخارج حوزه اى فقه واصول وهمچنين به تدريس تفسير واخلاق پرداختند و در محفل تدريس ايشان جمعى از چهره هاى برجتسه علمى و فكرى برگرد وجود او حلقه زدند كه در حال حاضر شاگردان ايشان گرمى بخش محافل علمى وفكرى شده اند ودر حوزه علميه نجف اشرف وقم روشنى بخش جمعى گتشه اند از جمله آنها آيات وحجج اسلام:

 

1 ـ آقاى حاج شيخ حسين فرج عمران قطيفى ـ از حجاز ـ از برجسته ترين جهره هاى علمى واستاد خارج آن ديار مى باشند.

 

2 ـ برادر گرانمايه اش مرحوم سيد عبد الرزاق حكيم (قدس سره)  كه از فاضل ترين شاگردان ايشان بشمار مى آيد و از اساتيد بزرگوار حوزه علميه نجف اشرف بودند كه به تدريس بحث خارج فقه پرداخت وكتابهاى استدلالى ايشان ـ از مباحث فقهى واصولى ـ حكايت از مهارت وتسلط وسيع برديدگاه فقيهان ومبانى انديشه آنان دارد. كتابهائى چون زكاه فطره وبخشى از بحث نكاح وهمچنين كتاب علمى در باره علم فلك ونجوم و رابطه وپيوند آنها با احكام شرعى به دانش پژوهان حوزه علميه عرضه كرده است امّا دريغ ، پس از آنكه از زندان ـ در عراق ـ بيرون آمد . بگونه اى مبهم در سال 1413 هـ ق به ديار باقى شتافت.

 

3 ـ آقاى حاج شيخ باقر ايروانى يكى از مدرسين واساتيد گرانمايه بحث خارج در حوزه علميه قم مى باشند.

 

4 ـ آقاى سيد محمد جعفر حكيم يكى از مدرسين واساتيد برجسته بحث خارج در حوزه علميه نجف اشرف مى باشد.

 

5 ـ آقاى حاج شيخ على كورانى كه يكى از فضلاى حوزه علميه قم هستند واثارى چون ((معجم احاديث امام مهدى عجل الله تعال فرجه الشريف)) وكتاب ((عصر الظهور)) را به حوزويان عرضه كرده اند.

 

6 ـ آقاى سيد عبد المنعم حكيم يكى از مدرسين بحث خارج در حوزه علميه قم وسوريه  ونجف مى باشند.

 

7 ـ آقاى حاج شيخ هادى آل راضى كه يكى از مدرسين بحث خارج در حوزه علميه قم ونجف هستند.

 

8 ـ آقاى سيد عبد الامير السلمان ، از فضلاء وشخصيت هاى برجسته حجاز.

 

9 ـ آقاى سيد صادق حكيم فرزند برومند مرحوم آيت الله سيد يوسف حكيم (قدس سره) ويكى از مدرسين بحث خارج در حوزه علميه قم مى باشند.

 

10 ـ آقاى حاج شيخ عبد الحسين آل صادق عاملى يكى از علماى بنام استان نبطيّه ـ در جنوب لبنان ـ است.

 

11 ـ شهيد بزرگوار آقاى سيد عبد الوهاب فرزند ديگر مرحوم آيت الله سيد يوسف حكيم (قدس سره).

 

12 ـ آقاى شيخ يوسف عمرو يكى از قاضيان دادگاههاى شيعه جعفرى در منطقه طبيل وكسروان ـ در لبنان ـ است وكتابى بنام ((ديباجه اى بر اصول فقه جعفري)) را به نگارش در آورده است.

 

13 ـ شهيد بزرگوار سيد محمد رضا فرزند بزرگوار حضرت آيت الله سيد محمد حسين حكيم (قدس سره) كه از استايد حوزه علميه نجف اشرف و يكى از اساتيد برجسته دانشكده فقه در نجف اشرف بودند.

 

14 ـ آقاى سيد حيدر حسنى عاملى از فضلاى لبنان.

 

15 ـ شهيد گرانمايه آقاى سيد محمد حسين حكيم فرزند بزرگمرد جهان تشيّع مرحوم حضرت آيت الله العظمى حاج سيد محسن حكيم (قدس سره).

 

16 ـ اقاى شيخ محمد خاقانى از فضلاى حوزه علميه قم.

 

17ـ آقاى سيد محمد باقر فرزند بزرگوار آقاى سيد محمد صادق حكيم (قدس سره) كه در حال حاضر يكى از مدرسين بحث خارج فقه واصول در حوزه علميه نجف اشرف مى باشند.

 

18 ـ فرزند گرامى ايشان آقاى سيد رياض حكيم.

 

19 ـ آقاى سيد محمد حسين بحر العلوم.

 

20 ـ آقاى شيخ نبيل رضا علوان البغدادي.

 

21 ـ مرحوم سيد ايمن خلخالى كه بهمراه فرزند مرحوم حضرت آيت الله العظمى خوئى (قدس سره) در حادثه ناگوارى در راه نجف اشرف به رحمت ابدى حضرت حق پيوست.

 

22 ـ آقاى سيد محمد رضا بحر العلوم.

 

 

 

تأليفات ايشان:

 

معظم له از همان آغاز تحصيل در حوزه علميه نجف اشرف به نوشتن ونگارش تمام درسهاى خود پرداخت و از سوى ديگر همزمان با آن در همه مراحل سخت ودشوار ـ كه در بخش زندگينامه ايشان خواهد آمد ـ هرگز دست از نگارش برنداشت لحظه هاى عمر خود را با شور وشوق وعشق به تحصيل گذارند ، بگونه اى كه آثار بجا مانده از ايشان تاكنون مجموعه اى بيش از 40 جلد مى باشند.

 

 

كه از جمله آنها:

 

1 ـ المحكم فى اصول الفقه، در اين مجموعه با بحث استدلالى . مبانى انديشه اصولى خود را با ديدى ژرف وعميق وبكارگيرى منطق واستدلال وبرهان در 6 جلد تمام مباحث اصول را به تحقيق پرداخته وبه حوزويان ارجمند عرضه كرده است.

 

2 ـ دوره فقهى ((مصباح المنهاج)) كه شرحى بر فقه استدلالى ((منهاج الصالحين)) بزرگ مرجع جهان تشيع مرحوم حضرت ايت الله العظمى حاج سيد محسن حكيم (قدس سره) مى باشد. در اين شرح با بحثى استدلالى وتحقيقى فقهى با ژرف نگرى در ايات وفهم تحقيق روايات به شرح وبسط همراه با بينش شناخت دقيق ونقد ونظر در همه ابعاد، استدلالي، قرانى ، روائى ، رجالي، و.. پرداخته اند. وتاكنون به بيش از 19 جلد رسيده است كه برخى از اجزاء ان تاكنون به چاپ رسيده است، وكتاب ((خمس)) از اين مجموعه را در شرائط ويژه ودشوارى كه داشتند ، به نگارش در اورده اند.

 

 

3 ـ رساله عمليه خود را ـ پس از درخواستهاى مكرر ومراجعات بسيارى از فضلاء ومردم براى تقليد از ايشان ـ در 3 جلد بنام ((منهاج الصالحين)) عرضه كرده اند.

 

 

4 ـ مناسك حج وعمره.

 

5 ـ حاشيه اى جامع بر كتاب اصولي  (كفايه) مرحوم اخوند خراسانى (قدس سره) در 3 جلد.

 

6 ـ حاشيه اى جامع بر كتاب اصولى (رسائل) مرحوم شيخ انصارى (قدس سره).

 

7 ـ حاشيه اى جامع بر كتاب فقهى (مكاسب) مرحوم شيخ انصارى (قدس سره).

 

8 ـ مجموعه ((تهذيب علم الاصول)) كه در اين مجموعه به مهمترين ومحورى ترين مباحث علم اصول پرداخته . و در 3 جلد به فضلا وانديشمندان حوزه اى عرضه كرده اند.

 

9 ـ جزوه اى بنام ((المرشد المغترب)) در پاسخ به نامه هاى مكرّر و در خواستهاى متعدد ، پيامى به همه مسلمانان بويژه شيعيان كه از بخت بد وتنگدستى واقبال شوم واز ستمى كه از حاكمان ستمگر بر انها رفته است از يار و ديار خويش به اجبار هجرت كرده اند و در ديار غرب مكسن وماوا گزيده اند همراه با مسائل ويژه مورد نياز انها را مطرح كرده اند وبراى انها ارسال كرده اند.

 

10ـ جزوه اى بنام ((نامه اى پدرانه)) كه اين بار هم در پاسخ به نامه هاى برخى از فضلا وطلاب در خواست مكرر همراه با پاسخ هاى استفتائات گوناگون در باره مسائل ضرورى ومورد نياز انها ارسال كرده اند در اين پيام گذشته از گوشزد نمودن مسائل اخلاقى واعتقادي، به شيوه هاى تبليغ معيارهاى موفقيّت ورفتار مبلغان وتكيه انديشمندان در سخن گفتن به مصادر ومنابع تاريخ پرداختن به سيره ائمه اطهار (عليهم السلام) ونقش جاودانه انها در تاريخ اسلامى وبزرگداشت خاطره هاى مصيبت بار وشهادت انها وزنده نگه داشتن مشعل فروزان مبارزه وجهاد در برابر ستم استبداد بگونه اى زيبا بانثرى شيوا وكلامى عارفانه وصميميتى خاضعانه پرداخته اند.

 

11 ـ كتاب ((احكام فقهي)) كه مختصرى از مسائل ورساله عمليه ايشان است كه بتازگى به فارسى ترجمه وچاپ شده است .

 

12 ـ فقه استنساخ البشرى مسائلى كه اخيرا در خصوص شبيه سازى از ژن انسان ومسائلى هم راجع به تلقيح سؤال كرده اند وبطور تفصيل ورونش جواب داده شد است .

 

13 ـ فقه القضاء سؤالاتيست كه از مراكز قضا سؤال نموده از ومعظم له جواب وافى واستدلالى داده اند.

 

14 ـ فقه الكومپيوتر مسائل تازه ايست كه راجع به كامپيوتر واينترنت سؤال شده است وبطور صريح وواضح جواب مرقوم فرموده اند.

 

15 ـ الفتاوى سؤالاتيست كه راجع به پيشتر ابواب فقه (نوعا مسائل مستحدثه) مى باشد استفاء شده است ومعظم له بطور شايسته ومستدل جواب داده اند.

 

16 ـ الاصوليه والاخباريه سئواتى است كه در باره فرق ميان اصولى واخبارى واسفتاء نموده اند ومعظم له جواب قانع كننده داده اند.

 

17 ـ المرجعيه الدينيه راجع به مرجع دينى سئوالاتى شده است كه بطور روشن وواضح جواب داده اند.

 

18 ـ گفتگوهاى فقهى رساله عمليّه ايشان را بطور رمانتيك نوشته شده كه بچند زبان ترجمه شده است از جمله عربى وفارسى واردو وكردى وآذرى وانگليسى مى باشد.

 

19 ـ رساله توجيهيه راهنماى حجاج مى باشد.

 

20 ـ الكافى فى اصول الفقه در خصوص اصول فقه مستدل ومتيقن در سه جلد مرقوم فرموده اند.

 

21 ـ رساله احكام فقهى ترجمه الاحكام الفقهيه كه بفارسى برگردان شده است.

 

22 ـ نامه به آذريهاى مقيم آذربيجان كه به زبان آذرى ترجمه شده وچاپ گرديده است.

 

23 ـ نامه به اهالى گلگيت پاكستان مرقوم فرموده اند.

 

24 ـ فى رحاب العقيده راجع به مسائل امامت سئوالاتى را كه يكى از علماء اردن نموده است ومعظم له بطور واضح ومستدل جواب داده اند كه در سه جلد چاپ شده است.

 

امّا كتابهاى ديگر ايشان كه در آن دهليز بسر مى برند. در آن شرائط سخت ودشوار به رشته تحرير در آوردند . در فراز ونشيب زندگى و در گذرگاههاى گوناگون آن حوادث تلخ واستخوان سوز ـ كه تاريخ در آينده آنها را بازگو خواهد كرد ـ از بين رفته است.

 

1 ـ كتابى بنام (اصول عمليه) را كه بيشترين مباحثن آنرا تنها باتكيه بر حافظه واندوخته هاى خود به نگارش درآورده اند وحتى به تدريس آن هم در آن محيط نيز پرداختند ولى متاسفانه از بين رفته است.

 

2 ـ كتابى در باره زندگينامه وسيره امامان معصوم (عليهم السلام) كه تنها با تكيه بر حافظه واندوخته هاى ذهنى خويش ومطالعات تاريخى گذشته شان در حالى كه هيچ منبع ويا مصدرى در اختيار نداشتند به رشته تحرير در آوردند ، كه اين كتاب نيز از بين رفته است.

 

 

 

نگرش ايشان به فقه وفقاهت:

 

شناخت فقيهان محقق ونوآور وژرف انديش بويژه زمان شناس ضرورت حتمى است. وتوان يك محقق حوزوى وصاحب نظر در فقه واصول نه تنها درگرد آورى دليلها ونقل قولها ست بلكه ضرورت كنج كاوى وتحقيق وبررسى عميق وابعاد ان مسائل را ايجاب مى نمايد. وبراى شناخت اين چنين فقيهان بايد او را در چگونگى نقد وبررسى ديدگاهها بهنگام حلّ ناسازگاريها و ناهمخوانى دليلها جستجو كرد وبه هنگام طرح نظر وانديشه روش پيمودن راههاى ناپيموده وكم سابقه فقهى شناخت ، در تحققات فقهى واصولى و در ديدگاه يك مجتهد فرزانه افزون بر منابع چهارگانه ، دو عنصر مهم وحياتى وجود دارد، كه نقش عمده وبنيادى وتاثير بسزائى در صدور فتواهاى فقهى او دارد كه عبارتنداز:

 

اوّل: اخلاق وروحيّات فردى وشخصيّت فرهنگى وجرات وجسارت است.

 

دوّم : فهم دقيق ودرايت عميق روايت است وبه تعبير انديشمندان حوزه برخوردار از ( (شمّ فقهي)) باشد ايشان پايه هاى فكرى وانديشه سيّال خويش را بر بنيادهاى استدلال وبرهان برافراشته وانديشه جستجوگر ونا ارامش جز در بستر وحى وقرآن آرام نمى گيرد، ايشان نه تنها در بكارگيرى ابزار وروش تحقيق خويش موفقيتى چشمگير دارد بلكه از ديدگاه ايشان ، هيچگاه حرمت بزرگان ونظر انديشمندان فرهيختگان وجايگاه علمى آنان مانع از نقد ونظر وغور وتحقيق در آراء وانديشه هاى آنان نمى گردد بلكه خود طرحى نو درانداخت وبا شناخت مطالعه سير زندگانى وديدگاههاى گوناگون فقهى فرزانگان وستارگان درخشان آسمان دين ودانش وعاملان با ارزش وحاملان علوم ومعارف اسلامى حافظان شريعت ومرزبانان اجتهاد وفقاهت فقيهان بيدار وبا بصيرت از يكسو وآشنائى با آراء وانديشه هاى ناب واسلامى آنان كه سرشار از افتخارات وآميخته با درس وعبرتهاى بسيار آموزنده وسازنده وحركت آفرين آنها در كوران حوادث از سوى ديگر ، او را فقيهى جامع وبلند مرتبه گرداند وديدگاه ايشان در طرح مسائل در توضيح المسائل خود بهترين گواه اين ديدگاه است. در آيات قرآن ، با بينش عميق ودقيق و در روايات، باكند وكاو تحقيق وذوق فقهى رفيع وويژه و در عقل ، با نقش استدلالى وبرهان وواقع بينى وحقيقت يابى وفطرت پسند وبا تحقيق جامع وفراگير وژرف انديشى ، و در اجماع ، نيز با نهايت سير تحولات فكرى وفقهى پيشينيان با نهايت دقت وحكمت ومعرفت مى نگرد. در روش اجتهادى ، ايشان نه نسبت به آراء وافكار ونظر پيشينيان بى اعتناست . ونه حرمت وحريم آنها را مى شكند. بلكه سبك او در طرح مسائل فقهى واصولى بخوبى نشانگر روش فقهى وسبك اجتهادى ويژه خود اوست كه بر اساس معيارهاى استوار وقواعد محكم ملاكها وقانونهاى شناخته شده اصولى واجتهادى پيايه ريزى واستوار گرديده است ونشان از اميختگى فقه واخلاق يعنى تعليم وتربيت دارد .

 

ايشان فقه را دانش حيات فردى وتئورى زندگى اجتماعى انسان از گهواره تاگور مى داند و در مقام استنباط احكام واستظهار از آيات ونصوص متون دينى شيوه اى بسيار متعادل تحسين برانگيز دارد. كه هماهنگ با نيازهاى زندگى وسازگاز با واقعيتهاست وچنان دين را تفسير واحكام شريعت را تبيين مى كند وشرح وبسط مى دهد كه احكام شرعى را ، از عبادات تا دادوستد، از سياست تا حدود وديات چنان معنى مى كند كه از زاويه هاى گوناگون فكرى فرهنگى واجتماعى وبشرى وسياسى واقتصادى .. نيز قابل اجرا وعينيت است وحتّى در بخشى از احكام فقهيه ـ كه مختصرى از رسائل علميه ايشان است ـ به مسائل حل وفصل خصومات عشايرى وقبيله اى پرداخته وبه نقد ونظر آنها مى پردازد واحكام شرعى آنها را بيان مى كند وبا آگاهى عميق به شيوه اجراى احكام وشريعت وشناخت جامعه خود فلك را سقف بشكافت وطرحى نو درانداخت.

 

 

 

آغاز مرجعيت:

 

در دوران درخشنده وتابناك مرجعيت پر افتخار مرجع جهان تشيّع مرحوم آيت الله العظمى حكيم ? ايشان تلاش گسترده وجدّى وپيگيرى مستمر در بهره بردارى از فرصت هاى بدست آمده پرداختند وهمزمان با درس وتحقيق به تدريس طلاب وفضلاء پرداختند واز هيچ كوششى دريغ نكردند وآنچنان در اين راه تلاش كردند و از عمر وعلم وانديشه واخلاق خويش براى طلاب وفضلاء نثار كردند كه رشد علمى وموفقيت در دروس حوزه اى وتعالى ورح وخرد وانديشه وپربار نمودن آنها همزمان با آموزش تقوا وپرهيزگارى پايدارى در برابر مشكلات وسختيها بردبارى در برابر فراز ونشيب زندگى بيش از همه مرهون تلاش وكوشش بيدريغ وسخاوتمندانه صميمانه ايشان است.

 

پس از رحلت مرجع جهان تشيّع مرحوم حضرت آيت الله العظمى خوئي? فضلاء و انديشمندان محافل علمى ومجامع دينى وحتّى برخى از مراجع بزرگوار وشخصيت هاى گرانمايه پيشنهاد پذيرش مرجعيت را به ايشان نمودند. در خواستهاى متعدد مكرّرى از اطراف واكناف سراسر جهان وبه ويژه علما وفضلا وپيراوان اهل بيت (عليهم السلام) به ايشان رسيد. با آن همه اصرارها وبا عنايت به همه خطرها دشواريها، عليرغم خواست قلبى وبا اكراه از پذيرش چنين مسئوليت دشوار مجبور به پاسخگوئى به خواستها ونيازها و اصرارها آنان گشتند. ورساله عمليه خود را براى مقلّدين خود عرضه كردند.

 

در حال حاضر علاوه بر بيت ايشان در نجف اشرف دفاتر نمايندگى ايشان در شهر مقدس قم كشورهاى سوريه ولبنان برپا گرديده كه همه روزه پاسخگوى هزاران نامه استفتائات فقهى ودينى سئوال هاى شرعى واخلاقى وحتّى فرهنگى هنرى از سراسر جهان مى باشد.

 

 

 

نگرش ايشان به جايگاه مرجعيت:

 

حضرت آيت الله العظمى حاج سيد محمد سعيد الحكيم (مد ظله) در عرضه مباحث نظرى ، عدالت وتقوا را بنيادى ترين شرط مرجعيت مى داند و در رساله احكام فقهيه ـ كه بهترين گواه اين ديدگاه است ـ وقتى سخن از عدالت ميشود ميفرمايد: مجتهدى كه انسان از او تقليد ميكند بايد به مرحله اى بالا وولائى از عدالت رسيده باشد وتقواى الهى را پيشه كند ، واز هرگونه معصيت برزگ وكوچك پرهيز كند وهر آينه اگر از او گناهى هر چند اگر يك مورد هم باشد ـ از او سرزند بيدرنگ توبه كند تا نفس خويش را از آن گناه بيالايد (7).

 

هنگامى كه از مراجعه دو نفر براى حل وفصل اختلافات خود به قاضيان حاكميت جور وستم مطرح مى شود با جرأت وجسارت تمام وشهامتى كم نظير ـ با در نظر گرفتن شرايط سخت و دشوار ايشان ـ مى فرمانيد: مراجعه به اينها براى حل وفصل اختلافات هر چند كه به حق وحقيقت هم حكم كنند گرچه حق را به صاحب حق هم بدهند جايز نيست وتصرف در آن مال هم حرام وجايز نمى باشد (8) . بهنگامى كه از ايشان درباره عضويت ويا كارمند دولت ستم پيشه طغيانگر وويرانگر وضددين ـ حتى پليس راهنمائى ـ مى پرسند با صراحت وجرأت پاسخ مى دهند.

 

هرگونه همكارى ويا حضور در اين چنين نظامهائى حرام وتصرف در حقوق بدست آمده نيز حرام وخوردن مال باطل است!!

 

 

 

در عرصه مباحث علمى وعملي:

 

ايشان جهاد واجتهاد وعلم وعمل را باهم در آميخته است وخود الگو واسوه اى از انچه كه بدان اعتقاد دارد وعهد وپيمانى را كه باخداى خويش بسته است پايبند ووفادار مانده است چه . همانگونه كه حضرت على (عليه السلام) فرموده است: خداوند عهد وپيمانى را از علماء ودانايان گرفت تا به سيرى شكمباره هاى ستمكار از ستم وگرسنه ماندن مظلومان ستمديده از ستمكاران رضايت ندهند (9).

 

ايشان در طى 8 سال در شرايطى سخت وشوار ـ كه تاريخ در آينده اسرار نهان آن دوران را عيان خواهد كرد ـ به اجبار در ميان اشرار زيست . ان جمع گمراه وكج كردار در سيماى تابناك ايشان ، جز دو چشم روشن وبيدار وبر تن نحيف واستخوانى ايشان كه جز پوست تبدارى نداشت. در چشمان سرشار از صبر ، دريائى از غم واندوه بى قرار، ابشارى از مهر وعشق عطوفت يافتند، و در پيشنايش هزاران رنج ودرد نياكانش كه بر جبينش نقش بسته بود خواندند. و در دستهايش آيتى از مهر و در گفتارش آيات الهى و در رفتارش گوشه عزلت نشينى حضرت على ى (عليه السلام) وتأمّل در قرآن وتفكّر در مفاهيم بلند والاى آن ودر جوش وخروش وعزم ورزمش سرود سرخ شهادت حسين (عليه السلام) و در فريادش جهاد ابوذر را به عيان ديدند گمراهان ديروز به يُمن همنشينى وهمدمى با ايشان از رهروان صراط مستقيم الهى شدند ولى پس از 8 سال كه از آن دهليز بيرون آمد و در قفس را بر ايشان گشودند . وبه گونه اى معجزه آسا از آن بند رهائى يافت هنوز آن جمع . از يار سفر كرده كه از لب لعلش هزاران نكته شيرين شنيده بودند نه تنها در ذهنها نقش خاطره دارند بلكه در جانها وروانهايشان ولبهايشان هميشه به ياد يار مهربان خويش هستند كه از حضور در محضر او كوثر گوارائى از صلاح وفلاح در آنها جوشيد و تراويد واز صلابت ورياضت ايشان جانشان صيقل يافت دل گناهكار آنانرا با زلال ايمان شستشو داد وعشق وايمان چون خون در رگهاى روح وروانشان جارى گشت . از حضور در محضر روح پرور وايمان ساز ايشان واين ارباب نيكى وپاكى ومعرفت هزاران دفتر نانوشته در جانشان ثبت گرديد. و در گلشن خاطرات حيات آنها، گلبوته هاى وجدان وايمان روئيد وشكفتن آغاز كرد . سخنان سر شار از عشق وايمان كه از درون وعمق جان او برميخاست چون دم مسيحائى حياتى دو باره به آنها بخشيد. اين عارف خائف در طى 8 سال ، سخاوتمندانه آيات الهى را در گوش جان آنها زمزمه كرد وآيات صبر وبردبارى رانه تنها در سخن و در گفتار خويش بلكه در لحظه لحظه هاى كردار خويش عيان كرد . وبر درياى بيكران ادب وفرهنگ اسلامى وپاكى نجابت وبزرگمنشى وعزّت ومقاومت كه از امامان معصوم (عليهم السلام) ونياكان خويش فراگرفته بود دعوت كرد.

 

ايشان عليرغم آن شرائط سخت وطاقت فرسا برخى از آثار خود را در انجا به رشته تحرير در اوردند، وبرخى ديگر را در حالى كه به هيچ منبع مصدرى ودسترسى داشتند تنها با تكيه بر حافظه اندوخته ها ومعلومات گذشته خويش به نگارش در آوردند . كه از جمله انها:

 

1 ـ كتاب (تهذيب فى علم الاصول) در سه جلد.

 

2 ـ كتاب خمس كه بحث فقهى واستدلالى است.

 

3 ـ كتاب مباحثى در اصول عمليه ((برائت ـ تخيير واحتياط واستصحاب)).

 

4 ـ كتابى بنام سيرى در سيره وزندگينامه امامان معصوم (عليهم السلام) .

 

 

 

حضور در صحنه هاى اجتماعي:

 

در شرايط سخت وپيچيده وپيشرفته جهان امروز وتهاجم گسترده وبرنامه ريزى شده وهمه جانبه از هر سو بويژه تهاجم فرهنگى به كمك وسايل ارتباط جمعى ـ كه جهان را بصورت يك دهكده درآورده است ـ بر عليه اسلام ناب محمدى (صلى الله عليه وآله وسلم) وتشيّع راستين و انحراف نسل جوان وجامعه هاى اسلامى وبه دور كردن آنها از معارف اسلامى وبفراموشى سپردن ارزشهاى انسانى وبيگانه كردن آنها از انديشه زلال وپاك واصيل وتهى نمودن حوزهاى علميه از دانش ومعرفت وحاكميت سياه گستر وتباهگر بر ذهنها وانديشه هائى به دين وائين وفرهنگ وتاريخ وميراث فرهنگى وهنر وافتخارات بنيادى واصيل غرورآفرين وافتخار آفرين ما يورش مى برند. در زمانى كه هويت سرشار از عزت ومعنويت انسانها ومسلمانها ـ بويژه تمدن و علوم و دانش مشرق زمين ـ را به قربانگاه فراموشى مى برند وادبيات انسانى عرفان الهى وشور وشوق شهادت و... را به مسلخ تحريف ها وبدعت ها مى سپارند. وجلوگر شدن گرايشهاى فريبكارانه واهريمن گونه برخى از مدعيان فكر و قلم بدستان نا اهل ونيرنگ باز كه دست در دست هم داده اند تا جامعه هاى اسلامى را از خود بى خود كنند و براى هميشه در تاريخ، گذشته خويش را فراموش كنند پيوند و رابطه او را باگذشته افتخار آميزش قطع كنند و از آنها انسانهاى مسخ شده اى را بسازند . و عزت وآزادگى را به جهل و درماندگى وفروماندگى وعزّت وكرامت را به ذلّت وشهوت واز بندگى حضرت حق به بردگى و دريوزگى و از وحدت به وحشت و از يكدلى وهمرنگى با فريب نيرنگ بسوى تفرقه وجنگ رهنمون سازند. ايشان چون مصلحى دردمند وهاديى راه شناس همچون انسان هاى وراسته اى كه درد دين دارند، بى اعتنا به سلطنت سلاطين وبى مهابا از شوكت جباران و وحشت از سوط جلادان ودژخيمان وبى اعتنا به نيش زبان نيرنگ بازان وزهرخند بدعت گذاران دين فروشان دنيا پرست وجوفروشان گندم نما كه چون گرگانى در لباس ميش در آمده اند وبه غارت دين وآئين وايمان مردم پرداخته اند، به آرايش دين وپيرايش آئين از بدعت هاى ننگين برخاسته است. ايشان نيك مى دانند كه اگر مردم را به علوم و معارف الهى و به سرچشمه زلال اين ائين دعوت كند. وگفتار امامان معصوم: حلاوت وطراوت بيان آنها را به حقيقت عيان كند (10) . مردم از صميم جان واعماق وروح وروان بدان دل مى بندند وباگذشتن از سروتن، پايدار واستوار بر آن عهد وپيمان وفادار مى مانند . ايشان صلاى بازگشت را سر مى دهد ومسلمانان را به بازگشت به خويشتن دعوت در رساله عمليه منهاج الصالحين در همان آغاز مقدمه اش مى فرمايد: براى تشيّع بسى همين افتخار وعزت سزاست كه مغرور وسربلند سربر آسمان بسايد كه پاسدار اين آئين واحكام راستين آن بوده است كه از سر چشمه ناب وزلال، معارف اسلامى ومفاهيم انسانى را فراگرفته است . وبا پايدارى در برابر همه پيشامد هاى زمان وجور وستم حاكمان وسياهى ها وظلمت هاى فتنه هاى فتنه گران درگذر زمان وشدّت محنت عالمان با اخلاص ورهين تلاش مؤمنان با ايمان است كه نه عالمان در راه حضرت حق از ايثار جسم جان خويش دريغ كرده اند ونه مؤمنان ، فريب بدعت گذاران را خورده اند و دين را از دين داران راستين وپرهيز گاران وپارسايان فراگرفته اند ودست رد برسينه نامحرمان ونا اهلان ولاف زنان زده اند (11).

 

 

حضرت آيت الله العظمى آقاى سيد محمد سعيد طباطبائى حكيم (مد ظله الوارف)

 

 

همّت والايش را بيشتر صرف آن كرد كه ميان امت اسلامى وحوزه علميّه ومرجعيت، رابطه اى تنگاتنگ بر قرار كند تا اين كه مردم علما را امين خود نسبت به دنيا وآخرتشان بدانند. ايشان تاكيد فراوانى دارند كه مردم در اعتقادات دينى واحكام شريعت وسير وسلوكشان از علماى إسلام پيروى كنند. چه، عقايد علما بر گرفته ازكتاب آسمانى قرآن مجيد وسنّت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) است وآن را براى ما حفظ كرده اند و به ارمغان آورده اند لذا ايشان بر پاى بندى بر اين بنيادها وپايدارى به آنها، به رغم فشارها ومحنتها وفتنه هاى گوناگون، تأكيد بخصوصى دارند پس در چنين شرايط حسّاسى كه مشكلات بزرگى براى مؤمنين در همه ممالك پيش آمده است ودر تنگنا قرار گرفته اند، قبول مسئوليت مرجعيت از جانب ايشان با اهتمام بيشتر به امور ذيل از امتياز خاصى بر خوردار است.

 

1 ـ در خصوص حوزه علميه وحدّ و اندازه آن: حوزه علميه مؤسسه اى دينى است كه در برابر فتنه ها ونقشه هاى شوم وطرحهاى گوناگون دشمنان إسلام ، بارى گران به دوش كشيده لذا معظم له به تربيت گروهى از طلاب علوم دينى كه باصفت تقوا آراسته وبه علوم گوناگون اسلامى آشنايى كامل داشته باشند كمر همت بست. اكنون هم صدها نفر در نجف اشرف تحت ظل حمايتش به علم اندوزى و دانش جويى مشغول اند. ايشان براى سطوح مختلف استادهايى معين ومهيّا مى كند. وامكانات مادى در اختيارشان مى گذارد. كه احتياج آنها را بر طرف كند وبا اضافه كردن شهريّه آنان، به ارتقاى علمى ايشان كمك مى كند و اين ها گوشه أى از عنايت هاى معظم له به طلاب علوم دينى است . هم چنين براى ارشاد طلاب علوم دينى ((رساله ابويه)) (ترجمه شده به نام پندهاى پدرانه) نوشته است كه در آن نكات مهمى را كه لازم است طلاب علوم دينى به آن توجه كنند خاطرنشان فرموده است وما هم به برخى از آنها اشاره مى كنيم.

 

 

 

تقوا:

 

1 ـ به علما وطلاب، تقوا وپرهيز كارى را توصيه كرده است تا براى جامعه الگو ونمونه باشند، وسفارش اكيد كردند كه عالم دينى ضرورتاً بايد كه متصف به صفت تقوا باشد ومردم به أو اعتماد كنند وبدين ترتيب رابطه مؤمنين با مبدء اعلا وشريعت غرّاء خالصانه تر وبيشتر باشد.

 

و در سفارش به طلاب حوزه علميّه از ديدگاه ديگرى به اهميت تقوا پرداخته است واين چنين فرموده است: (( تقوا و پرهيز كارى براى طلاب علوم دينى ضرورى تر از ديگران است، چه مقدمات شناخت أحكام وهم چنين منابع ومصادرى كه به آنها استدلال مى شود مرتب ومنظم وواضح وگويا نيستند وچه بسا غرائض شخص كه متاثر از عواطف واحساسات است منبعى براى صدور حكم قرار گيرد وبه منزله دليل مطرح شود!! وچه بسا در بعضى مواقع براى استدلال ومجادله از اين غرايض شخصى در قالبى زيبا ودليلى بظاهر سالم ومحكم استفاده وباكمال تعجب شبهه واشكال به جاى دليل مطرح شود!!

 

هم چنين در مورد موضوعات خارجى اى كه به أو رجوع شده و در مورد آنها ازوى چاره جويى مى شود خواسته ها وغرائض شخصى منبع نظريه وى قرار مى گيرد ودر اين مواقع هيچ قدرتى نمى تواند اين إنسان را ازتسامح وسهل انگارى در اين امور بازدارد مگر تقواى ورع وترس از خداى متعال، زيرا كه به سبب همين تقوا وورع وخوف از خداست كه وى قدرت تشخيص وتمييز وشناخت تفاوت شبهه هاى خطابيّه واستحسانيّه را از دلائل قطعى پيدامى كند و در روز قيامت آن روزى كه تمام أعمال انسان به وى عرضه مى شود، مى تواند به مثابه حجت ودليل محكم در پيشگاه خداوند مطرح كند.

 

2 ـ عالم وروحانى موظف است كه تحصيلات ودروس خود را بصورت ريشه أى وبنيادى فراگيرد ، زيرا كه علم انبوه در پاسدارى از اصالت فكر شيعى وحفظ طريقه ومذهب اهل بيت (عليهم السلام) از خطرها تاثير فراوانى دارد ، على الخصوص كه عالم دينى مسئوليت استنباط أحكام شرعى ومعالم دينى را به عهده دارد. ودر اين باره به طلاب حوزه علميّه سفارش فرمودند كه لازم است با ادلّه عقلى ونقلى كه صلاحيّت دليل محكم بودن را داشته باشد ((دلايلى كه در روز قيامت در برابر خداوند صلاحيّت حجت بودن را داشته باشد)) استدلال كنند و از دليل هاى بى ريشه وضعيف كه برخى از مردم نيز با آنها قانع مى شوند وبا اميال وآرزوهاى آنها هماهنگ است، بپرهيزند.

 

3 ـ داشنمندان دينى بايد آراسته به مكارم اخلاق باشند واز پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) واز ائمه هدى (عليهم السلام) پيروى كنند، ودر اين خصوص تاكيد مى فرمايند كه براى اهل علم رفتار پيامبر بزرگوار وائمه هدى (عليهم السلام) بهترين الگو وسر مشق است، زيرا كه آنان با آن مقام والا وعظمت شأن براى مؤمنين احترام خاصّى قائل بودند وحتى مؤمنان ضعيف را تعظيم مى كردند وحقوق آنها را رعايت مى نمودند، ودر برابر آنان شكسته نفسى وبه ياران خاص خود را رعايت حق ايشان را توصيه مى كردند، وراضى نمى شدند كه در حق آنها كوتاهى گردد ودر اين خصوص به هيچ وجه مسامحه نمى فرمودند.

 

4 ـ عالم دينى بايد ضمن حفظ كردن واصالت دادن به منابع وبنيادهاى دينى ورابطه بر قرار كردن با آنها دراين دوران كه لازم است دين و شريعت بهتر نمايانده شود كه در به روى محيط خود و بلكه همه اجتماعات براى استفاده كردن از وسايل وابزار پيشرفته بگشايد ومجتمع خود را همانند آبادى اى كه افق آن پهناور است بنمايد و از امكانات وابزار نوين براى ترويج دين استفاده كند واز اسلوب جديد بهره ببرد، ولى نه آن طور كه اختراعات و طرح هاى نوين در اولويت قبل از دين قرار گيرد، وگرنه دين مسخ مى شود وبا تغيير اوضاع تغيير مى كند. وخاطرنشان فرموده است كه زيبنده است علما افتخار كنند كه أحكام وتعاليم خداونديرا از منابع وريشه هاى اصيل اسلامى بدست آورده اند وبه آنها اصالت داده اند از آن ها وپاسدارى كرده اند ودر برابر طوفان هاى دوران ها و تيرگى هاى فتنه ها در طول تاريخ با تحمل مشقات وسختى ها خود را نباختند.

 

5 ـ معظم له به تثبيت عقائد دينى وتعميق بحثهاى عقايدى وآماده گى به جواب شبهه هايى كه به إسلام ناب وارد مى كنند اهتمام مى ورزد وهمه علما وپژوهشگران را به اهميت دادن به بحثهاى عقيدتى وجواب گويى متقن به شبهات، تشويق وتوصيه مى كند، هما نطوريكه خودش شخصا به اين أمر مهم قيام نموده وجوابهاى كافى و وافى به انتقادها وشبهه هاى انحرافى داده است كه آن خود بر عموم طبقات مردم اثر بسزائى گذاشته است ونمونه وشاهد بر آن كتاب ارزشمند (فى رحاب العقيده) است كه متضمن جوابهاى تفصيلى و روشن او به سؤالات عقيدتى يكى از دانشمندان اردنى (فارغ التحصيل رشته شريعت ) است.

 

 

 

در پيامى كه به حوزه دادند:

 

1 ـ روحانيت را به تقوا وپرهيزگارى دعوت كرده اند وآنها را به پرهيز از وسوسه هاى شيطانى وفريب هاى نفسانى فراخوانده اند . وهشدار داده اند كه از لغزش در چاه جاه بر دين وايمان خويش بترسند. زيرا ايشان نيك مى دانند كه دو طايفه اند كه اگر راست گردند جامعه به كمال وسعادت رهنمون خواهند شد . اگر منحرف گردند جامعه را به هلاكت وامّت را به حضيض ذلت و شقاوت مى كشانند ((علما وامراء)) (12) واگر عالِمى فاسد شود عالَمى را به تباهى مى كشاند وظلمت سياهى بر دل مى نشاند وهيچ چيزى به زشتى دنيا گرائى روحانى نيست.

 

2 ـ مبادا در شناخت دين واحكام آن بجاى استدلال وبرهان وتدبر در آيات قران وروايات تحت تاثير عواطف وحساسات خويش قرارگيرند . ملاكهاى شخصى وبرداشتهاى فكرى و فردى جايگزين برهان عقلى وبنيادهاى اصولى ومعيارهاى فقهى قرار گيرد. زيرا كه عالمان دين مسئوليت سنگين وبار امانت رسالت را بر دوش گرفته اند ومشعل فروزان فقه وفقاهت گشته اند مبادا كه فريب لبخند رياكاران وبراى رضايت دل بيماردلان وگفتار شيرين آنان وجلب محبّت ساده لوحان وخواست هواى نفس آنان ، حكم شرعى وفتواى فقهى داده شود.

 

3 ـ روحانيت بايد با اقتدا وتأسى به شيوه پيامبران واخلاق امامان وصالحان بهترين وارزنده ترين الگو واسوه اى در كردار و رفتار خويش باشند زيرا كه بهترين الگوها وعالى ترين اسوه ها وزيبنده ترين نمونه هاى وزيبارتين فضيلت ها وكرامتها ، پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) و پيشوايان معصوم (عليهم السلام) مى باشند كه مؤمنان را ـ گرچه از ديد برخى مردم ضعيف وبى مقدار هستند ـ عزت و احترامشان بخشيدند. و در برابر آنها تواضع فروتنى داشتند و آنها را توصيه مى كردند و هرگز كوتاهى و بى حرمتى به آنها را نمى بخشيدند.

 

4 ـ روحانيت را به پيوند ورابطه هميشگى با مردم دعوت كردند كه بابيان شيرين وگفتار متين بهره گرفتن از وسائل وابزار نوين ودگرگونى در راه ها وروشها، آنها را به دين وائين دعوت كنند ولى هرگز تحت تاثير حوادث وپيشامدهاى بوجود آمده در گذر زمان فرا نگيرند وبا پايبندى بر فقه سنتى واصيل اسلامى وحوزه اى به مقابله با اين تهاجم بيسابقه برخيزند.

 

5 ـ تلاش براى عمق بخيشدن به مباحث اعتقادى وكلامى وضرورت نياز به همت بالا وعزم والا وافزون براى استوار ساختن وپايداركردن بنيادهاى اعتقادى مردم برابر بدعتها وانحراف ها افسانه ها وافسونها وپاسخگوئى به شبه ها يكى از ضرورى ترين وجدى ترين نيازهاى زمانه است و روحانيت بايد در برابر آنها پاسخى مناسب ومنطقى ارائه دهد.

 

حضرت آيت الله العظمى حاج سيد محمد سعيد حكيم (مدّ ظلّه) در پيامى كه به ميليون ها آواره بى پناه كه از جور وستم وحاكميت باطل برخى از كشورهاى بظاهر اسلامى به غرب پناه برده اند در پاسخ به نامه اى كه به عنوان پدرى مهربان براى انها فرستاده است چنين فرموده اند:

 

1 ـ از آنجا كه شما عزيزان ـ مرد و زن ـ از يار و ديار خويش هجرت كرده ايد و در سرزمينى ديگر پناه گرفته ايد من از رنج واندوه وجدائى شما از دياريارتان آگاهم و از صميم دل وعمق جان در آرزوى ديدار شما و همنشينى وهمدمى با شما عزيزان لحظه شمارى مى كنم.

 

2 ـ با آوردن ايات هجرت و دعوت به تحمّل رنج ومحنت ويا داورى تاريخ گذشته وسرشار از غم و اندوه وستمى كه از دشمنان بر ملتهاى مسلمان رفته است مرهمى بر زخم كهنه آنها مى نهد وآنها را به صبر وبردبارى بجاى ذلت وخوارى دعوت مى كند وبا ياداورى روايات بسيارى همچون روايت امام صادق (عليه السلام) كه فرموده اند : ما امامان مظهر صابران وسرچشمه صبر وصبورى و قله بردبارى هستيم امّا شيعيان ما از ما بردبارتر وصبور ترند . از حضرتش سؤال مى كنند: چگونه آنها از شما بردبارترند حضرتش پاسخ مى دهد زيرا بر آنچه كه مى دانيم و بر لوح محفوظ الهى آگاهى داريم صبر مى كنيم وبردبار هستيم امّا شيعيان، همچو ما نمى دانند امّا صبور وبردبار مى باشند. ايشان آنها را به پايبندى به واجبات وپرهيز از محرّمات واراستن جان به اخلاق وپاكيها وپيراستن تن از پستيها پليدى ها دعوت مى كند.

 

3 ـ به دوستى ومحبت وصميميت وديدار همديگر سفارش مى نمايد .

 

4 ـ از وحشت غربت در غرب وانس والفت با ديار ويار ودلبستگى پيوسته وجاودانه وانديشه بازگشت به خانه وزمزمه سرود عاشقانه برگشت به كاشانه خود دعوت مى كند و در همانحال به برپائى مجالس شهادتها ويا محافل شاديها وولادتها ـ كه از سنتهاى ديرينه ماست ـ يا داورى مى كند تا ياد خاطره هاى گذشته را فراموش نكند واز گذشته هاى خويش هرگز جدا نشوند.

 

5 ـ در هر حال و در همه شرايط عليرغم اختلاف نظرها وتفاوت ديدگاهها دعوت به وحدت وهمدلى مى كنند كه اين تفاوت انديشه ها واختلافها را گذرا مى دانند زيرا آنچه كه شمع جمع است ومحفل آنها را گرمى و به حضور آنها معنويت و دلگرمى مى دهد وحدت است (واعصتموا بحبل الله جميعا ولا تفرّقوا).

 

6 ـ دعوت به كار وتلاش دسته جمعى با ديگر مسلمانان وخرد ورزان وانديشمندان وكوشش براى همبستگى بيشتر در اصول مشترك اسلامى با انها مى نمايد.

 

7 ـ اداى امانت ووفاى به عهد ونيكى به پدران ومادران و.. نمايند تا آنكه زينت اين دين وائين باشند و مظهرى از انسانيت وسمبلى براى اسلام راستين گردند.

 

 

همچنين رساله أى براى مؤمنين اهل گلگيت نوشته اند ودر آن خاطرنشان فرموده اند كه در برخورد با بعضى ازجوانان كه روح اختلاف وتفرقه ميان مسلمان را تقويت مى كنند وجنگ وجدال به راه مى اندازند چگونه رفتار كنند وجواب متقن بدهند.

 

هم چنين نامه كتبى او پس از برچيده شدن نظام كمونيستى به مسلمانان آذربايجان وقفقاز ايشان همچنين در فكر مسلمانان پاكستان وافغانستان وهمه مسلمانان جهان بوده و هستند وراهنمائى هاى لازم را مينماينددر موارد لزوم راهنمايى مى كنند و از وضعى كه در افغانستان پيش آمده بود ناراحت بودند و از برخى مؤمنين مى خواستند كه بيشتر به وضع آنها رسيدگى كنند، ودر اين خصوص فرزند برومندش حضرت حجه الإسلام والمسلمين آقاى سيد رياض حكيم به نمايندگى از معظم له در شرايط سخت ونا امن پس از سقوط طالبان به افغانستان رهسپار شد، كه حكايت از اهتمام مرجعيت دينى به مؤمنين محروم ومستضعف مى كرد، تا اينكه از اوضاع آنان باخبر شود وتا حد توان از مساعدتهاى گوناگون بهره مند كند كه اين خود تاثير بسزائى در دلجوئى از آنان داشت ولو هرچند در طول مدت حكومت ظالمانه طالبان ارتباط با آنان به هيچ وجه ميسر نبود، ولى در اولين فرصت ممكن به موقف مرجعيت دينى در برابر شيعيان آگاهى يافتند كه اين عنايت خاص در تخفيف آلام ومصيبت هاى گوناگونى كه بر آنها وارد شده بود تاثير بسزائى داشت ودر آنجا چندين پايگاه فرهنگى واجتماعى وخدماتى راتشويق كردند و به راه انداختند.

 

د ـ ايشان علاقمند كه همواره باقرآن وپيامبراكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) واهل بيت أو ارتباط بر قرار نمايد ومقيداست كه هر روز چندين بار قرآن تلاوت نمايد، وهمچنين انس واحاطه اش به اكثر كتابهاى روائى كه حاكى از سنّت پيامبر گرامى واحاديثى از فرمايشات معصومين (عليهم السلام) است بيشتراست و از سيره ومصادر تاريخى و.. اطلاع كامل دارد، ولذا مى بينيم كه در خطابه اش واستدلالش بيشتر از آيات وروايات استفاده مى كند ، ودر سئوالى در اين باره از ايشان شده، فرموده اند.

 

كه تكيه گاه قراردادن واستفاده كردن از قران وكتابهاى روايات معتبر ونهج البلاغه وصحيفه سجّاديّه را براى علما وخطبا وراويان حديث بسيار ضرورى است.

 

هـ ـ محبّت شديد وارادت خالصانه اش به اهل بيت نبوّت صلوات الله عليهم اجميعن وفانى شدن در دوستدارى آنان از بيانات شيوايش واز كردار واعمالش نمايان است وعلاقه به اين خاندان را براى خود وهمه مؤمنين ضرورى مى داند ، وبه تعظيم شعائر حسينى ومراسم مذهبى ارزش بسيارى قائل است. لذا مجالسى در ماه محرم الحرام برگذار مى كند وبا آن مقام والايش به خواندان مصيبت ابا عبد الله الحسين (عليه السلام) شخصا اقدام مى كند، وحضور او در مجالس عزادارى مراكز اسلامى وشركتش در مراسم عزادارى وخواندن مصيبت حضرت ابا عبد الله الحسين (عليه السلام) هنگام سفرش به لندن براى معالجه در ميان مسلمانان آنجا اثر بسزائى در ازدياد علاقه آنان به دين اسلام وارتباطشان به اهل بيت عصمت (عليهم السلام) داشت معظم لـه به تعظيم شعائر دينى و يادكردن معصومين (عليهم السلام) وبازگويى مظلوميت هاى آنان اهميّت زيادى مى دهد.

 

و ـ مرجع عظيم الشأن محبت وعلاقه فراوانى به تمامى اهل ايمان وپيروان اهل بيت عصمت دارند وهيچ وقت از راهنمائى وارشاد آنان در نجف اشرف وحتّى در خلال سفرش براى معالجه به لندن با اينكه مريضحال بود خوددارى نمى كرد ومؤمنينى را كه در خارج بودند موعظه وراهنمائى ووظايف دينى ايشانرا تبيين مى كردند.

 

وهمچنين به طلبه ها ومحصلين حوزه علميّه سوريّه ومؤمنينى كه به ديدار ايشان مى آمدند توصيه مى فرمودند كه فرهنگ اصيل اسلامى واعتقادى بنيادى وسجاياى اخلاقى را با الهام گرفتن از اهل بيت نبوت حفظ كنند.

 

ز ـ سعى وافر به رفع حوائج خانواده هاى فقير ومحتاج دارند واز كمك هاى گوناگون به ايشان دريغ نمى كنند وبه هزاران خانواده محتاج عراقى حقوق ماهيانه مى دهند.

 

ج ـ به تعمير اماكن دينى وعتبات مقدسه اى كه در آستانه خرابى اند، كمر همت بسته اند از جمله نوسازى مسجد بزرگ سهله وهم چنين مسجدهاى زيادى در شهر هاى مختلف عراقى وسوريه كه با اشراف ايشان ساخته شده است.

 

 

 

حضور در صحنه هاى فرهنگي:

 

ايشان با توجه به ضرورت تبليغ رسالت دينى اداى امانت الهى وپرورش دادن انسانهاى وارسته ومتعهد وفاضل در حوزه علميه نجف اشرف ـ عليرغم شرائط سخت و دشوار آن ديار وبه دور از غوغاهاى سهمگين و حوادث خطر افرين ـ به تربيت جمعى از طلاب جوان وفرزانه ـ در كنار درسهاى حوزه اى ـ همت گماشته اند. و در ضمن كمكهاى مادّى به فرزانگان حوزه وتامين نيازهاى مختلف آنان، آنها را به شناخت انديشه هاى جديد فلسفى وكلامى ومباحث اعتقادى بحث وتحقيق در باره آنها وپاسخگوئى علمى منطقى به شبهه ها وحدس ها وگمانهاى باطل نموده و به خزان زودگذر وفريبنده بدعتها وانديشه هاى وارداتى دعوت كرده اند وبا جدّيت تمام به استوار نمودن انديشه ها، منطقى نمودن استدلالها وزدودن آثار ويرانگر انى نيرنگها پرداخته اند.

 

اعزام مبلغين جوان وآگاه به مسائل اجتماعى فرهنگى جامعه، در ميان عشائر وشهرها روستاها در شمال وجنوب عراق ـ بويژه عشاير جنوب ـ وحل مشكلات وزدودن تنشها ورفع اختلافات وبر قرارى صميميت ودوستى در ميان آنها ، همچنين اعزام مبلغين به كشورهاى هند وپاكستان وسوريه ولبنان واذربايجان ويا برخى از شهرهاى ايران ـ بخصوص جنوب ايران ـ كه توسط دفتر نمايندگى ايشان در شهر مقدس قم صورت مى گيرد وكمك به برگزارى برنامه هاى اردوهاى تبليغى در مناطق محروم ايران بخشى از فعاليتها فرهنگى ايشان مى باشد.

 

وبراى نشر فرهنگ اهل بيت عصمت وطهارت (عليهم السلام) در شهرهاى اسلامى جمهورى آسياى ميانه به ويژه در مناطق محروم طلبه هايى از طرف دفتر معظم له اعزام مى شوند ووسائل وابزار گوناگون تبليغى بجايشان فراهم مى كنند.

 

ى ـ اهتمام دارند كه نمايندگانشان با مراكز اسلامى ومؤسّسات دينى در آمريكا واروپا ارتباط بر قراركنند و با كتاب هاى گوناگون اسلامى آشنا شوند تا با مطالعه آن ها بتوانند به هر نوع پرسشهاى مذهبى مسلمانان آن ديار جواب دهند ومشكلات آنان را حل كنند.

 

و در مناسبت هاى گوناگون بيانيه هايى صادر مى شود تا ارتباط آنان با حوزه علميّه ومرجع دينى محكمتر گردد ودلگرمى به برخى از مراكز اسلامى در غرب بدهد، وحالت دينى وعقيده مهاجران مسلمان را در غرب تثبيت كند. اينطور ارتباطات براى بالابردن سطوح مراكز اسلامى تاثير بسزائى دارد ، با كوشش فراوان وجدّى تغذيه سايت هاى اينترنتى دفتر معظم لـه مملّو از علوم وفرهنگ اسلامى ناب به زبانهاى عربى وانگليسى واوردو شده تا اينكه فكر اسلامى وطريقه اهل بيت (عليهم السلام) وعلمهاى گوناگون آنان را به تمامى ممالك وآباديهاى جهان برساند ، وهم چنين به تمامى پرسشهاى مؤمنين وديگران در خصوص مسائل عقيدتى وشرعي.. جواب گو مى باشد.

 

ك ـ پى گيرى جرياناتيكه به عالم اسلامى وپيروان اهل بيت (عليهم السلام) رخ ميدهد ورويدادها و روشهايى كه مسلمين با آن مواجه مى شوند ولازم است كه مرجعيت در مورد آن ها اظهار نظر كند و موضع خاصى بگيرد. ايشان باشهامت تمام در همه آن موارد در هر جاى جهان إسلام بود موضع گيرى اى كه به نفع إسلام بود گرفتند از جمله آنان:

 

1 ـ از مبارزان فلسطينى در مقابله كردن باصهيونيسم غاصب وظالم حمايت جّدى كردند و آزادى قدس شريف وتمامى سرزمينهاى فلسطينى را جدّا خواستار شدند.

 

2 ـ به احزاب لبنانى كه در آزادى جنوب لبنان قيام جانانه كردند وجنوب لبنان را از لوث وجود صهيونستيها پاك كردند. حق مى دادند وبر اين پيروزى خوشحال بود وقبلاً براى مقاومت اسلامى در آزادى جنوب لبنان ارزش خاصى قائل بودند وبر آن مقاومت تأكيد داشتند.

 

3 ـ جنايات وكشتار بى رحمانه شيعيان به دست نيروهاى طالبان را تقبيح و محكوم كردند.

 

4 ـ از عمليات ننگين و كشتار شيعيان به دست گروه صحابه وهم چنين از خراب كردن مساجد وحسينيه ها در پاكستان خيلى ناراحت شدند واز حكومت پاكستان خواستند كه مسئوليت ساكت نمودن تعديات آن گروه را قبول كند ، ونخست وزير پاكستان (نواز شريف) در نامه اش به دفتر حضرت آيت الله العظمى آقاى حكيم (مد ظله) خاطر نشان كرد كه ما از ناراحتى حضرتعالى باخبر شديم وحكومتش تصميم جدّى دارد كه جلو اين متجاوزان را بگيرد و متعديان را كيفر كند.

 

5 ـ تقدير از موضعگيرى رئيس جماعت نهضت علما اندونزى (عبد الرحمن وحيد) در خصوص شكست دادن خط ونظريه وهابيها كه شيعه آل بيت (عليهم السلام) را تكفير مى كردند وما نع پيشرفت آنان در سال 1416 هـ . شد واين خبر مسرّت بخش كه به دفتر معظم له رسيد درنامه خاصى از او تشكر كرد واين خود اثر مثبتى داشت .

 

6 ـ آيت الله شيخ مهدى شمس الدين (رحمه الله عليه) رئيس مجلس اسلامى شيعيان در لبنان را واسطه قرارداد كه به حكومت مالزى فشار بياورد و ابلاغ كند كه مرجعيّت دينى از رفتار نا مناسب وبازداشت شيعيان آل بيت (عليهم السلام) شديداً ناراحت است . واين عمل ناهنجار حكومت هم تأثر نفوذ گروههايى كه باخطّ اهل بيت (عليهم السلام) دشمنى داشتند بود كه در اواخر قرن بيستم بوقوع پيوسته بود. متأثر از نفوذ گروه هايى بود كه در اواخر قرن بيستم در مالزي، به دشمنى با اهل بيت و شيعيانشان برخاستند.

 

7 ـ و هنگاميكه مفتى جامع ازهر باصراحت تكان دهنده شيعه آل بيت (عليهم السلام) را تكفير مى نمود بازهم آيت الله شيخ شمس الدين (قدس سره) را واسطه قرارداد كه به شيخ ازهر فشار آورد كه ديگر اين سخن را تكرار نكند واين حرفش را پس بگيرد و آن فقيد سعيد باكمال تشكر پيگيرى جريانرا بعهده گرفت.

 

8 ـ د رمقابل اظهارات وموضع گيريهاى سران بعض دولتهاى غربى به ضد إسلام ومسلمين وبرخورد نابهنجار آنان باجهان گردان و توريستهاى مسلمان ساكت نشدند گفتار و كردار ناپسند آنانرا تقبيح نموده واز مسلمانان حمايت كرد ند وهم چنين در ساير موارديكه مشكلاتى براى مسلمانان پيش مى آيد و در آن نياز به موضع گيرى رهبران دينى است بطور كامل انجام وظيفه كرده اند.

 

 

 

سفرى براى معالجه:

 

حضرت آيت الله العظمى سيد محمد سعيد حكيم در اثر مدتها خانه نشيني، دچار بيمارى روماتيسم مفصلى و پادرد شديد شدند. با صلاح ديد پزشكان عراقى و به علت كمبود امكانات پزشكى در آن كشور، تصميم گرفتند كه براى معالجه به انگلستان سفر كنند. براى همين، لازم بود كه ايشان به سوريه سفر كنند. با اعلام خبر سفر ايشان به سوريه، شور و شوق فراوانى در ميان شيعيان آن ديار، براى زيارت ايشان، پديد آمد. و بيش از هزار نفر از كشورهاى سوريه و ايران و لبنان و پاكستان و... ، در فرودگاه دمش، براى استقبال ايشان جمع شدند. تعداد زيادى از اين جميعت را علما و روحانيون تشكيل مى دادند. وقتى هواپيما به زمين نشست، چند تن از افراد خانواده حكيم ، از جمه آقاى سيد رياض حكيم، فرزند آيه الله حكيم، با ماشين به داخل هواپيما وارد شدند و ايشان را براى پايين آمدن از پله هاى هواپيما يارى كردند. جمع حاضر در فرودگاه نيز به محض رؤيت چهره معظم له ، با سردادن صلوات بر محمد وآل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) از ايشان استقبال كردند. وقتى ايشان وارد سالن فرودگاه شدند و در جايگاه مخصوص نشستند، يكى از روحانيون محترم لبنان، با خواندن اشعارى كه سروده بود، از طرف همه حاضران به ايشان خير مقدم گفت. آقاى سيد رياض حكيم نيز از طرف معظم له، از جمع حاضر تشكر كرد. سپس ايشان سوار ماشين شدند و جمع حاضر در پى ايشان، به سوى محل اقامت در نظر گرفته شده، كه در جوالى منطقه سيده زينب در شام بود، به راه افتادند. اقامت ايشان در سوريه حدود بيست روز طول كشيد و تعداد زيادى از علما و مقامات دولتى سوريه ولبنان وايران به ديدار ايشان آمدند. همچنين گروه هاى زيادى از مردم خدمت ايشان مى رسيدند و مشكلات مذهبى و اجتماعى خود را با ايشان در ميان مى گذاشتند و ايشان چون پدرى مهربان به اين مسائل گوش مى دادند و در موارد ضروري، راهنمايى هاى لازم را مى كردند.

 

با لطف خداوند و عنايت حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف)، در مسافرتشان به لندن بهبودى حاصل شد و ايشان به قصد بازگشت به عراق و نجف اشرف، به دمشق باز آمدند. اين بار نيز با استقبال فراوان شيعيان روبرو شدند و در طول اقامت 13 روزه شان، در منزل محل اقامتشان به روى مردم گشوده بود و مردم، هر روز با ايشان ملاقات مى كردندو ايشان پاسخ گوى سؤالات مختلف مردم بودند. هر روز نيز نماز جماعت به امامت معظم له در محل اقامتشان بر پا بود.

 

در يكى از شب هاى جمعه نيز، متولى آستان حضرت زينب (عليها السلام) از ايشان دعوت كرد كه در آن مكان مقدس نماز جماعت بخوانند و براى مردم سخنرانى كنند. ايشان نيز پذيرفتند و در روز موعود به آستان مقدس حضرت زينب (عليها السلام) شتافتند. جمعيت زيادى از مدتى قبل از ورود ايشان در حرم مطهر گرد آمده بودند و به محضر رسيدن ماشين حامل ايشان با فرستادن صلوات از ايشان استقبال شايانى كردند. ازدحام جمعيت به حدى بود كه اطرافيان ايشان. بازحمت توانستند ايشان را به جايگاه مخصوص امام جماعت برسانند. بعد از اقامه نماز جماعت، با حالتى باشكوه، ايشان سخنرانى مفصلى كردند و به شيعيان سفارش كردند كه خود را به تقوا و اخلاص بيارايند وباعث سرافرازى تشيع شوند و مصداق حديث شريف (كونوا لنا زيناً) باشند. بعد از سخنرانى شيفتگاه اهل بيت به ابراز احساسات پرداختند: سپس ايشان مرقد مطهر حضرت زينب (عليها السلام) را زيارت كردند. ايشان در سخنرانى هاى ديگرشان ، كه در مقر نمايندگى ايشان در سوريه انجام شد، شيعيان را به عمل به دستورهاى اخلاقى اهل بيت (عليهم السلام) فرا خواندند.

 

ايشان ، همچنين شبى با جمع از نزديكان، بارگاه حضرت رقيه (عليها السلام) را زيارت كردند و متولى آستان حضرت رقيه (عليها السلام) از ايشان و همراهانشان پذيرايى مفصلى كرد و ساختمان هايى كه براى توسعه حرم، خريدارى شده بود را به ايشان نشاد داد و معظم له نيز راهنمايى هاى لازم را ابراز داشتند.

 

 

 

مبارزه با بدعت ها:

 

ايشان با عنايت به مسؤوليت خطير عالمان در برابر بدعت هاى گوناگون در هر زمان به مبارزه جدّى وسر سختانه اى برخاسته اند . بدعت هائى كه گاه بصورت سعى بين حرم امام حسين (عليه السلام) وحرم حضرت ابا الفضل العباس (عليه السلام) ـ همانند سعى بين صفا ومروه ـ ويا مدّعيان دروغين ونيرنگ بازى كه هر از گاهى از رابطه مستقيم وديدار باحضرت وليعصر (عليه السلام) درچهره هاى گوناگون با روشهاى مختلف كه بصورت پديده اى نو ظهور ـ امّا گسترده ـ در آن سامان مطرح مى شود قاطعانه ايستاده اند. ويانمايش دادن فيلمهائى در تلويزيون برخى از كشورهاى عربى كه به مسخ هويّت فرهنگى وگسترش ابتذال وسست نمودن بنيادهاى خانوادگى مى پردازند با شهامتى بى نظير بساط فريب نيزنگ بازان آنها را برچدند وفتواى تحريم ايشان ويا فريب كارانه خواندن مدّعيان دروغين، آثار مثبت وسازنده واميدوار كننده اى در ميان مردم داشته اند هر آينه اگر بدعت ها ـ در جامعه ـ شكل گرفت وظيفه عالمان و رسالت انديشمندان انست كه در برابر اين بدعتها بايستند وبا علم وانديشه وخرد، روشنگر راه گمراهان گردند وهدايت فريب خوردگان را بر عهده گيرند (13).

 

از سوى ديگر بنا به دستور معظم له دفتر نمايندگى ايشان در شهر مقدس قم بوسيله شبكه كامپيوترى ( (اينترنت)) به سه زبان عرب وانگليسى واردو پاسخگوى هزاران نامه هاى رسيده از مراكز مؤسسات اسلامى از سراسر جهان مى باشد. وارتباط مستقيمى با مراكز فرهنگى ومجامع علمى وتحقيقى وپژوهشى از طريق سايت دفتر وسايت الحكمه والموعود بر قرار كرده است .

 

حضرت آيت الله العظمى سيد محمد سعيد حكيم (مد ظلّه) با توجه به شرائط سخت ودشتوار شيعيان عراق كه آنها را به فقر ونكبت و.. گرفتار كرده اند وبيش از 11 سال است كه در محاصره اقتصادى وتحريم بين المللى قرار گرفته اند كمك هاى گسترده مادى ومعنوى ايشان به هزاران خانواده نيازمند آبرومند كه هر ماهه بصورت منظم و مرتب صورت مى گيرد نشان از توجه وعنايت ويژه ايشان به شيعيان وتهى دستان آن ديار مى باشد.

 

وهمچنين به نيازمندان خانوادهائى كه در ايران مى باشند به اندازه امكانات موجود كمك مى شود.

 

از ايشان نقل شده است كه گفته اند: من بسيار دلبسته و وابسته به فرزندانم بودم و شور و شوق وعشقى فزون به آنها داشتم، امّا هرگز در برابر اين عشق پدرى ومحبّت فرزندى سر تسليم فرود نياوردم وانچه كه در درون دل وضميرم نهان بود عيان نكردم زيرا كه ميزان استقامت وپايدارى وپا يبندى آنها به دين وآئين در آينده برايم مبهم ونهان بود تا آنكه به كمال عقل ودرون وبه جمال ايمان برون رسيدند وميزان پايمردى پايدارى آنها را بر دين وايمان ديدم وبر آن نيك واقف شدم آرامشى بر دل وجانم نشست و از نبردى كه ميان عقل وخرد عشق وعاطفه در روح وروانم عمرى جارى بود رهائى يافتم.

 

ايشان انس والفتى ديرينه با قرآن دارند لحظه هاى شيرين وجاودانه خود را با تامّل وتدبّر در آيات وحى وكوثر هميشه جارى آن سپرى مى كنند و در هيچ پيام ويا كلامى از اين نكته غافل نمانده اند آيات الهى چون درّى گرانبها بر لب ها يشان جاريست وتنها لحظه هاى خوش ونشاط آفرين كه مرهمى بر روح دردمند و زخم دل ستم ديده ايشان مى نهد سطر سطر آيات وحى الهى است از نظر ايشان هيچ چيز در اين جهان بيكران وآسمان نيلگون محبوب تر ودلپذيرتر از كوثر قرآن نيست.

 

 

 

والحمد للهِ ربِّ العالمينَ

 

 

 

 

ـــــــــــــــــ

1 ـ سوره مؤمنون : آيه 14.

 

2 ـ پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) : ((الفقهاء امناء الرسل ما لم يدخلوا فى الدنيا)) ، قيل : يارسول الله وما دخلوا فى الدنيا ؟ قال : (اتّباع السلطان فاذا فعلوا ذلك فاحذروهم على دينكم)) كافى ج 1 / ص 134 ح 5 چاپ اسوه.

 

3 ـ امام حسين (عليه السلام) : ( (مجارى الامور على ايدى العلماء بالله الامناء على حلاله وحرامه)) مستدرك الوسائل ج 17 ص 316 .

 

4 ـ (ليتفقّهوا فى الدين) سوره توبه : آيه 122.

 

5 ـ محجه البيضاء ج 1 : ص 82 .

 

6ـ مرحوم حضرت آيت الله العظمى حكيم? دائى پدر ايشان نيز مى باشد.

 

7ـ منهاج الصالحين ص 13 م 3 ، الاحكام الفقهيه ص 13م 9.

 

8 ـ منهاج الصالحين ص 16 م 15.

 

9 ـ نهج البلاغه ترجمه فيض الاسلام ج 1 : ص 52.

 

10 ـ امام صادق (عليه السلام) : ( (فانّ الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتّبعونا)) بحار : ج2/ ص 30.

 

11ـ منهاج الصالحين : ص 8 .

 

12ـ قال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) : ( (صنفان من امتى اذا صلحا صحلت امتى واذا فسد فسدت امتى ، قيل يا رسول الله ومن هم ؟ قال (صلى الله عليه وآله وسلم) الفقهاء والامراء)) تحف العقول: ص 42.

 

13ـ پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) : ( (اذا ظهرت البدع فى امتى فعلى العالِم ان يظهر علمه .. )) بحار : ج 57/ص 234/ باب 1 / ح 188.