بيانات دفتر ايت الله حكيم (مدظله) به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارك رمضان 1439

بيانات دفتر ايت الله حكيم (مدظله) به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارك رمضان 1439
۱۳۹۷/۰۲/۳۰

بيانات دفتر ايت الله حكيم (مدظله) به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارك رمضان

كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

آيا كار كردن پنهان از دولت در مملكت غربى جايز است؟ در صورتى كه اين كار در قانون آنها قدغن است، و آن را كار سياه مى نامند، و اگر مسؤولين اين قسمت بدانند در آينده مرا جريمه مالى مى كنند، و گاهى زندانى مى نمايند، با اينكه من و خانواده ام ماهيانه اى بحّد كفايت بلكه زياده هم مى گيريم همانطورى كه گفتم آيا جايز است يا نه؟

جواب سئوال داير مدار مخالفت قانون است و رو آوردن به آن از لحاظ به دست آوردن مال مى باشد. و موقعيّت شريعت از قانون معروف است ولى شما و تمامى غرب رفته ها در شهرهائى هستيد كه اهالى آن عادت كردند كه به قانون احترام مى گذارند و آن را مقدس مى شمارند، و قانون شكنى را بد مى شمارند، و به چشم حقارت به قانون شكن مى نگرند، در صورتى كه آنان به شما به چشم مهمانى كه به نزد آنها آمده ايد و در شهرهاى آنها سكونت كرده ايد مى نگرند، و آنها خود مى بينند كه به شما نيكى كرده اند به هنگاميكه شما را قبول كردند و مهمانتان نمودند، و با شما مثل خودشان معامله كردند، و هر اندازه از شما احترام به قانونشان و مراعات نظامشان ببينند، در دل آنها جا مى گيرد و از ته دل به شما احترام مى كنند، و شما بر آنها شخصيّت خودتان و احترام دينتان و مبادى دينتان را لازم مى نمائيد، امّا اگر از شما قانون شكنى و به هم زدن نظام و فرصت طلبى براى دزدى و غارت بطورى كه غير شرعى است نزد آنها ببينند، همانا اين كار از شما در نظر آنها سيماى زشتى از شما نشان مى دهد و بد نام مى شويد و قباهت عملكرد شما را به گوش دولت هاى دشمن كه با شما و دينتان و مبادى دينتان ضدّ هستند مى رسانند، و آنها كه منتظر فرصت هستند بر عليه شما و دينتان و مبادى دينتان تبليغات زهرآگين دامنه دارى مى نمايند، پس در اين صورت شما هم بر خود و هم بر دين و مبادى دينتان جفا كرديد، در صورتى كه شما فرستادگان اسلام و الگوهاى ايمان در اين ممالك هستيد، واسلام و ايمان در دست شما امانت است، پس لازم است كه تلاش كنيد با تمام قوا در دعوت كردن مردم به سوى اسلام و ايمان با رفتار نيكتان، و با استقامت نمودن در سلوك خودتان و با بر خورد خوش در مجتمعاتتان به وظيفه خود عمل نمائيد. و امامان ما صلوات خدا بر آنها باد به اين موضوع تأكيد زيادى در روايات بسيارى نموده اند از آنها فرمايش حضرت صادق (عليه السلام) است ( و كونوا لنازينا ولاتكونوا علينا شينا حببّونا الى الناس ولاتبغضو نا اليهم جرّوا الينا كل مودة وادفعوا عنا كل شرّ ) فرمود: براى ما زينت باشد، و براى ما ننگ نباشيد، دوستى ما را در مردم ايجاد نمائيد و از دشمنى ما آنها را دور كنيد تمامى مهر و محبت را بسوى ما جلب كنيد و از ما هر شرّى را دفع نمائيد. و در حديث ديگرى امام صادق (عليه السلام) فرمود (فانّ الرجّل منكم اذاورع فى دينه و صدق الحديث و ادّى الأمانة و حسن خلقه مع الناس قيل هذا جعفرى فيسرنى ذلك و يدخل علّى منه السرور و قيل هذا ادب جعفر، و اذا كان على غير ذلك دخل على بلائه و عاره و قيل هذا ادب جعفر...) پس همانا مردى از شما وقتى كه در دينش پرهيزگار گرديد و راستگو شد، و رفتارش را با مردم نيكو كرد، و گفته شد كه اين مرد جعفرى است، اين نسبت دادن مرا مسرور مى نمايد و به من شادى از آن داخل مى شود، و گفته مى شود اين ادب (تربيت شده اى) جعفر است، و اگر بدينسان نباشد بر من بلا و عار او مى رسد در حالى كه گفته مى شود اين ادب (تربيت يافته اى) جعفر است... و غير از اين باز هم رواياتى به اين مضمون هست. علاوه بر اين اى بسا اين كارها باعث به بن بست رسيدن اموراتتان در آينده باشد و شما را در مشكلاتى قرار دهد كه نتوانيد به آنها فائق آئيد، بر شما باد به اين طرف قضيه اهميّت بدهيد، و از منافع مادى فعلى هر چند هم زياد باشد وقتى كه وابسته به مخالفت قوانين آنجا و بدنامى شما گردد اجتناب نمائيد.

آيا مثل اين حديثها مخصوص به ازدواج اوّل است و يا عموميّت دارد و غرض من در خصوص چند زن گرفتن مى باشد؟

رعايت نمودن مصلحت دختر در ازدواج واجب است، و اين با اختلاف حالات تفاوت مى نمايد اى بسا صلاح نباشد دختر را از كسى كه داراى همسر است تزويج نمود و گاهى هم مصلحت باشد، و براى اين ضابطه و قاعده نيست.

حقيقت شيخى ها را بيان فرمائيد؟ و تفاوت ميان آنان و ميان ساير شيعه اماميّه را توضيح دهيد؟ و من يكى از خانواده شيخى ها هستم و من كه فرقى ميان آنها و باقى شيعه نمى دانم و خود از اين امر آگاهى دارم زيرا كه من كتابهاى شيخيّه را همانند (عقيدة الشيعة) كه مال ميرزا على حائرى است و همچنين كتاب (حياة النفس) مال شيخ احمد احسائى را خوانده ام و فرقى نيافته ام و اميدوارم به طور تفصيل جواب بفرمائيد؟

عقيده فرقه شيعه كه حق هستند هيچ گونه در آن ابهام و پيچيدگى و اشتباهى وجود ندارد زيرا كه عقيده اى آنان از توحيد و ايمان به پيامبر و امامت امامان معصوم شروع مى شود با رعايت اين شرط كه هيچگونه غلّو در امر و شأن امامان ننموده و آنان را بندگان و مخلوق خداوند متعال دانسته با اين مزيّت كه خداوند متعال آنان را امين دين و بندگان خود قرار داده است و آنان حجّت خداوند بر بندگان در امورات دينيشان و خليفه خداوندى در امر دنياى آنان مى باشند و خبر راستين مى دهند و حكم به حق مى نمايند و سلسله و خاندان مبارك و باميمنت آنان يكى پس از ديگرى سپرى شده تا اينكه نوبت زعامت به امام منتظر (سلام الله عليه) رسيده است و خداوند او را از نظرهاى شيعه غايب نموده تا آن زمانيكه اجازه به ظاهر كردن دعوتش و اعلان كلمه اش بدهد و اكنون سفير و واسطه ميان آن و ميان يكى از شيعيانش وجود ندارد و هر كسى ادعّاى خلاف اين كند دروغ و افتراء است وليكن خداوند سبحان مردم را در تاريكى هاى جهالت نگذاشته و آنان را از سرگردانى و گمراهى به نور هدايت بوسيله علماء و مجتهدين پرهيزكار دلالت نموده و مسؤليّت ارشاد مردم را با بيان احكام شريعت و توضيح معالم دينى بعهده آنان گذاشته است و اين مقام و موقعيّت دائر مدار علم و تقوى است در هر كجا باشند و در هر كسى پيدا شوند بدون اينكه موروثى و يا نسبى و يا وابسته به وصيّت و عهد و غير از اينها باشد و اين مقام را در انحصار جمع مخصوصى قرار نميدهند و ملك آنها نمى كنند و هر طور كه ميلشان خواست درباره آن حكم نمى نمايند و بر اين روال طائفه حقّه شيعه در قرنهاى متمادى رفتار نموده اند تا اينكه به ما رسيده است اما طائفه شيخيّه بنظر مى آيد كه مرجعيّت آنان در برابر ضابطه هاى خاصّ انعطاف پذير است و مرجعيّت را طورى مى كنند كه در مدار معيّنى دور بزند و در انحصار جمع مخصوصى باشد و در اختيار غير از آنها قرار نگيرد، و اين امر يست كه اساس و بنياد شرعى ندارد و همانا آن از بدعتهاى نوظهور در قرنهاى اخير است، امّا از جنبه عقايد نسبت بعضى از امور به آنها در زبانها تكرار مى گردد كه با عقايد اماميّه سازگار نمى باشد، و عوامهاى آنان چيزى از عقايد خواصّ شان نمى دانند و خواصّ و علماء آنان اظهار عقيده نمى كنند تا كه تمامى وضع حال آنان بدست آيد و اين پنهان كردن خواصّشان و فرقه گرائى جماعت شيخيّه از بقيّه اى فرقه اماميّه و كناره گيريشان انسان را به شك مياندازد زيرا كه اگر ميان ما و آنان فرقى نبود همانطوريكه آنان ادعّا مى كنند پس چرا آنان خودشان را از ما كنار مى كشند و از فرقه حقّه شيعه جدا مى شوند تا آن اندازه كه فرقه اى داخل فرقه تشكيل مى دهند و فائده اين غير از تضعيف حق و پاره كردن وحدت چه مى تواند بوده باشد، و بدين جهت براى ما دشوار است كه يقين كنيم به مطابق بودن عقايد آنان با عقايد حقّه شيعه كه بدان اشاره گرديد و براى ما ممكن نيست كه با اين سكوت و كناره گيرى و مخفى نمودن عقايد شان بتوانيم درباره معالم دينى آنان بطور مبسوط سخن بگوئيم، و آنان با اين وضعى كه هستند مسؤليّت اين جدا شدن و تفرقه را بايد متحمّل باشند. و از خداوند متعال اصلاح احوال و وحدت كلمه را خواستاريم كه او ارحم الراحمين است .