به آنها شامل نمى شود، بلكه آن به پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) و فاطمه زهرا (عليها السلام) و امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) مخصوص مى باشد، همانطورى كه بر اين روايات بسيارى وارد شده خصوصاً رواياتى كه از ام سلمه رضى الله عنها روايت شده است ( مى رساند كه به آن پنج تن مخصوص است ) و بدان لحاظى كه معلوم است كه بعضى از همسران پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) به گناه بزرگى مرتكب شد همانند بيرون شدن عايشه به جنگ امام زمانش اميرالمؤمنين (عليه السلام) و تظاهر نمودن آن و همسر ديگرش حفصه بر پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) تا اينكه در قرآن هم در اين باره آيه نازل گرديد كه تلاوت مى شود وغير از اينها از جريانات كه شامل شدن آيه تطهير را به آنها محال و ممتنع مى نمايد.
واجب نيست كه از آن اجتماع دور شود و كناره گيرى را انتخاب نمايد بلى براى آن حرام است گوش دادن به آن به طورى كه مقصود آنكه غيبت كننده است را تحقق بخشد زيرا كه گفتن عيب موجب خورده گيرى در گفته شده نمى شود مگر اينكه در اينجا شنونده اى باشد توجيه كند خطاب به او را و سخن او را فراگيرد امّا تنها شنيدن غيبت بدون اينكه بفهماند به آن شخصى كه غيبت مى كند كلام او را شنيده و فرا گرفته است اشكال ندارد.
اگر نجات مؤمن منحصر به آن ميّت مذكور باشد برداشتن عضوى از آن جايز است خواه وصيّت بنمايد و يا ننمايد و خواه ولىّ ميّت راضى بشود يا نشود آرى بواسطه اين كار مستحق ديه مى باشد.
اگر نخواند و منفعت مطلوب از آنها نبرد خمس بر آن واجب مى شود و اگر از بعض آن منفعت مطلوب ببرد اگر بعض آن به برخى ديگر از نظر خريد و فروش مربوط باشد به طورى كه به تمامى آن رغبت مى شود و به جزو آن اعتنا نمى گردد خمس واجب نمى شود و گرنه در آنهائى كه مورد استفاده قرار نگرفته است خمس واجب مى شود.